شهید مهدی امیرخانی

zendeginameh-1.png

مشخصات

nam.png

نام و نام خانوادگی

مهدی امیرخانی

father.png

نام پدر

جابر

birthday.png

تاریخ تولد

01/10/1339

birth_loc.png

محل تولد

محلات

tarikhe_shahadat.png

تاریخ شهادت

08/05/1360

mahale_shahadat.png

محل شهادت

کرخه نور

mazar.png

مزار

گلزار شهدا محلات _ قطعه یک

name_amaliat.png

نام عملیات

پدافند

shoghl.png

شغل

سرباز

ozviat.png

عضویت

ارتش

هوا سرد بود و برف زمین را به یکرنگی دعوت می کرد و تمام سطح زمین را و خانه ها را سفید کرده بود. همه جا را سرما احاطه کرده بود الا خانه ی مشهدی جابر پدر شهید مهدی امیرخانی را چرا که همه منتظر ولادت کودکی بودند.که گرمای وجودش هر سرمایی را فراری میداد. پانزده روز از دی ماه سال 1339 می گذشت و چشم های منتظر حال و هوایی دیگر داشتند.در آن هوای سرد تنها چیزی که پدر و مادر مهدی را گرم میکرد، نگاه به چهره ی معصوم و کودکانه فرزندشان بود. با هم هم قسم شدند تا او را در بهترین راه های قرار دهند و تربیت اش کنند. بهترین راه برای پرورش روح کودک آشنایی اش با قرآن بود که این مهم را مادر به عهده گرفت و سختکوشی و استقامت و ایثار را در یادش داد تا در برابر هیچ گونه سختی و مشکلی سر خم نکند و ایستادگی کند. هفت ساله که شد ای به مدرسه نهاد تا کسب علم و دانش کند و توانست با مشکلات زیادی که بر سر راهش بود درسش را تا سوم راهنمایی ادامه دهد و مدرک سیکلش را بگیرد. نامش را پدرش انتخاب کرد، خیلی هم به این نام ارادت داشت، زمان تولدش مصادف بود با ماه رجب و ولادت مولا امیرالمومنین(ع) در تظاهرات و راهپمایی های قبل از انقلاب هم حضوری فعال داشت و توانست سهمی را در انقلاب که بر گردنش بود را انجام دهد. در مسجد حضوری فعال داشت و درکلاس های قرآن به صورت مستمر شرکت میکرد. بعد از انقلاب هم با تشکی پایگاه های بسیج مساجد عضو افتخاری و فعال بسیج شد. اخلاق به خصوصی داشت، به همه مخصوصاً پدر و مادرش خیلی احترام میگذاشت و مهربانی میکرد. در هر جایی که قدم میگذاشت صحبت از خوبی و خوشاخلاقی به جای میگذاشت. مادرش میگوید زمانی که میخواست به جبهه برود روز 15 خرداد بود او را که راهی کردیم خودمان به نماز جمعه آمدیم. به او گفتم: میخواهم زنت بدهم گفت: شما به فکر این چیزها نباش. گفتم: که میگویند جنوب گرم است. گفت: شما به فکر این چیزها نباش، فقط شما به فکر امام(قدس سره)و انقلاب باشید. او دو ماه بعد در هشتم مرداد ماه سال 1366 در کرخه نور در حین عملیات شهید چمران (طراح)بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در شهرستان محلات به خارک سپردند.
biography.png

زندگینامه

will.png

وصیت نامه

بسم رب الشهدا و الصالحین خدایا وقتی به خاکم میسپارند یادم باش چرا که در زنده بودنم همیشه با یاد تو همراه بودم. خدایا؛ خدایا شهادت را نصیبمان گردان و دل پر درد نیروهای اسلام را به فتح و پیروزی دادن بر کافران خوشحال و شاد گردان خدایا در هنگام شهادت در هنگام رفتن و از دنیای زشتیها بریدن، در هنگام دل کندن از این بودنها یادم باش. خدایا کمک کن تا یاران خمینی (قدس سره)و یاران صدیق مکتب تو در جنگ با دشمنان بشریت، استکبار جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا و همه عواملش را نابود کنند و با صدور انقلاب اسلامی زمینه ظهور مهدی موعود(عج) آن امید مستضعفان را فراهم سازند. خدایا خمینی(قدس سره) را حفظ کن او را نصرت ده تا خون شهیدان این مکتب را به ثمر نهایی برساند.خدایا زندگیم را به سعادت و مرگم را در شهادت قرار بده. ای مسلمانان از رو خدا مایوس و نا امید نشوید، همانا فقط کافرین از رو خدا نا امید میشوند. پدر و مادر عزیزم امیدوارم که مرا حلال کنید و اگر افتخار شهید شدن را پیدا کردم این خواهش مرابپذیرید واصلاً ناراحتی به خود راه ندهید.خانواده عزیزم فقط چیزی که من از شما میخواهم ادامه انقلاب اسلامی و حمایت از روحانیون مبارزه به رهبری امام خمینی(قدس سره)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *