مشخصات

  • نام و نام خانودگی : سید عبد‌العلی مقدسی
  • شهرت : آقا طه
  • نام پدر : حجت الاسلام حاج مرتضی مقدسی محلاتی
  • تاریخ تولد : ۱۳۰۴ شمسی
  • محل تولد : محلات
  • سن : 79 سال
  • شغل : امام جمعه، نماینده ولی فقیه و مدیر حوزه علمیه

زندگینامه

ولادت و زندگاني

مرحوم آيت الله حاج سيد طه مقدسي در سال 1304شمسي در محلات چشم به جهان گشودودوران كودكي خود رادرخدمت پدر روحاني ومادر روحاني زاده خود به سر برد وتا سن 15 سالگي تحصيلات ابتدايي و بخشي از دبيرستان را در محلات گذراند و در همين سن در حاليكه به دست مبارك پدرشان ملبس به لباس مقدس سيادت و روحانيت شده بود وارد حوزه علميه قم گرديد ودرمدرسه فيضيه در حجره يكي از فضلاي روحاني محلاتي به تحصيل علوم حوزوي پرداخت و دروس مقدمات و سطح عالي رادر محضر اساتيد بزرگي از جمله حضرت آيت الله روح اله كمالوند خرم آبادي و آيت الله سلطاني طباطبايي وشهيد بزرگوار آيت الله صدوقي يزدي و آيت الله العظمي حاج سيدمحمدتقي خوانساني وآيت الله شيخ محمد مجاهد تبريزي وآيت الله بهاءالدين قمي و دروس خارج فقه و اصول رادرمحضر حضرت آيت الله محقق داماد و آيت الله العظمي برجردي و آيت الله گلپايگاني و حضرت امام خميني(قدس سره)تلمذ نمود .

معظم له (ره) به جهت تلاش زيادي كه در فراگيري دروس امام خميني (ره) مينمايد جزء شاگردان مبرز درس آن استاد بزرگوار قرار مي گيرد و امام (ره) نيز به ايشان توجه ويژه اي داشتند.

تربيت طلاب علوم ديني

ايشان در قم علاوه بر تحصيل به تدريس نيز اشتغال داشتند واز روي علاقه شديد به تربيت طلاب علوم ديني علاقه مند بودند كه پسرهاي خانواده  به خصوص خاندان مقدسي همه طلبه  با شند و از همان زمانی كه در قم حضورداشتند تعدادي از عموزاده ها و عمه زاده ها را ضمن تشويق به طلبگي، آنها رابه قم دعوت نموده و در منزل شخصي خود مسكن داده و خود شخصا به آنها درس مي دادند و يا به درس و بحث آنها نظارت مي كردند و توسط همسر محترمه ايشان مرحومه حاجيه خانم توسلي پذيرايي مي شدند.

 تاسيس حوزه علميه در محلات

پس از پيروزي  انقلاب  اسلامي كه موانع بر طرف شد با تمسك به عنايت حضرت عصر (عج) و حمايت مردم ، موفق به تاسيس حوزه علميه شدند و طلاب بسياري را به حوزه  جذب كردند و در حدود سال هاي 64 به بعد ساختمان بزرگي در زمين وسيعي به نام مدرسه علميه القائم (عج) احداث نمودند كه امكانات بسياري براي ترتيب طلاب دارد و از اول پيروزي انقلاب تا كنون كه 30سال گذشته است تعداد بسياري روحاني كه هر كدام امروزه در حوزه هاي علميه قم و ساير شهر ها اشتغال به تحصيل و تدريس دارند و همچنين درمشاغل گوناگون بسيار مفيد و مؤثر مي باشند ، ترتيب كرده است.

از ويژگي هاي ايشان در ارتباط با تربيت طلاب اين بود كه تمام دروس از مقدمات تا پايان سطح را تدريس مي نمود و با اينكه اقتضا تدريس سطوح عالي را مي نمود هميشه درسهاي سطوح پائين حوزوي حتي امثله و صرف مير را براي تدريس ترجيح مي داد و اين نشانه تواضع ايشان بود .

حضور در تمامي عرصه هاي انقلاب اسلامي

قبل از انقلاب : از همان سال هاي اول قيام امام خميني (ره) كه ايشان به دستور آن مرجع بزرگ ديني و سفارش مرحوم پدرشان از قم به محلات مراجعت  در اين شهر مستقر شدند .به همراهي قيام امام(ره) و خصوصا قيام 15 خرداد اقدام به تشكيل جلسات خصوصي و عمومي در منازل و مساجد نمودند و با سخنراني وآگاهي دادن به مردم و دعوت از گويندگان حوزه علميه قم و وعاظ تهران و تكثير و پخش نوار سخنراني ها و پيامهاي امام خميني (ره) و اعلاميه ها وبيانه ها در معرفي چهره منحوس رژيم پهلوي فعاليت مي نمودند و به همين جهت بارها مورد تهديد و ارعاب عوامل شهر باني محلات و ساواك اراك قرار گرفتند و مواقع بسياري از منبر و سخنراني ايشان جلوگيري وبه تعبير ديگر ايشان را ممنوع المنبر مي نمودند و چندبار نيز ايشان به ساواك احضار ويا دستگير و مورد باز جویي قرار داده اند ولي هيچگاه از اين حركات و يرخوردهاي اهانت آميز مرعوب و خسته نگرديده و به راه ود ادامه مي دادند تا انقلاب در آستانه تحولي جديد قرار گرفت .

منصب امامت جمعه

پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تبثبيت نظام مقدس جمهوري ايران وبه دستور رهبر كبير انقلاب حضرت امام خميني (قدس سره الشريف) مقررگرديد در شهر ها وبلا د ميهن اسلامي نماز جمعه اقامه گرددد و چهره هاي شاخس روحاني كه درانقلاب و پيروزي آن نقش مهم  و مؤثري داشتند به امامت جمعه منصوب شدند . از جمله شخصيتهايي كه مستقيم با حكم رهبر انقلاب اسلامي(ره) به اين سمت منصوب گرديد مرحوم آيت الله آقاي مقدسي (ره) بود كه ابتدا ايشان قبول ننمودند و بعد حكم كتبي امامت جمعه توسط حضرت آيت الله رسولي محلاتي مسئول محترم دفتر امام خميني (ره) همراه با سفارش اكيد معظم له مبني بر اقامه نماز جمعه ابلاغ و ايشان اقدام به برگزاري نماز جمعه نموده ودر مدت 25 سال كه در اين جايگاه خطير قرار داشتند مردم را از خرمن فضل و آگاهي و تقواي خود سيراب مي نمود.از نكات قابل توجه اينكه در طول اين مدت مثل گذشته و قبل از انقلاب درب خانه ايشان باز و با روي خوش پذيرا و پاسخگوي مراجعين بود و در تمامي جلسات اداري و غير اداري در سطح شهرستان و مركز استان يا تهران كه حضور امام جمعه ضروري بود حتي در اواخر عمر كه دچار كهولت و بيماري شديد بودند شخصا شرکت مي نمودند .

سيماي روحاني  

حضور در مجلس و حتي نگاه به چهره نوراني و ملكوتي ايشان ، انسان را شديدا مجذوب و به ياد خدا مي انداخت ، زيرا علاوه بر انجام واجبات و نوافل به ادعيه و زيارات توجه جدي داشتند.بويژه زيارت جامعه كبيره كه دروقت  تشرف به مشاهده مشرفه آنچنان ایشان را منقلب مي كردكه از خود بي خود مي شد و آن چنان اشك از چشمانش سرازيربود كه هر بيننده اي را به شگفتي مي آورد .

غروب خورشيد  

و بالاخره پس از سالها تحصيل و تحقيق وتبليغ و خدمت در راه اسلام و روحانيت و مردم، اين عالم وارسته و   خد متگزار شايسته  چراغ پرفروغ و عمر پر بركتش درتاریخ ۳/۲/۸۳ خاموش و روح بلند او در جوار رحمت حق متعال و عنايت پيامبر اعظم (ص) و اهل بيت عصمتش (ع) آرام گرفت و اكنون مرقد پاك او همانند پدر عالي مقا مش (ره) مورد توجه عام و خاص قرار دارد .

پیشوا و مقتدای شهدای محلات

کافی است تعدادی از وصیت نامه‌ها یا نامه‌های شهدا را ببینید یا توصیه‌های شفاهی آنان را به دوستان و اقوام بشنوید تا عمق تاثیرپذیری از این اسوه پارسایی را احساس کنید. ظریفی می گفت همانطور که در زیارت شهدای بهشت زهرا شایسته است که ابتدا سر به آستان امام شهدای ایران بگذاریم، در زیارت شهدای محلات هم لازم است ابتدا سر به آستان امام شهدای محلات بساییم.

سابقه مدارس علمیه محلات

در قدیم الأیام، محلات حوزه علمیه‏‌ای به نام مدرسه «آخوند» و با فضای حدود هزار متر مربع داشت و دارای هفت حجره بزرگ بود که در زمان رضا خان به اجبار دولت تبدیل به دبستان دولتی شد و بعدا در اثر تحولاتی از بین رفت.

بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۲ منزلی اجاره کرده و پس از پذیرش چند طلبه شروع به تدریس علوم حوزوی از ابتدای کتاب جامع المقدمات کردم و بعد از مدتی تصمیم به ایجاد مدرسه علمیه‌‏ای گرفتم و پس از دو سال تلاش، زمینی با مساحت ۷۸۳۶ متر مربع تهیه و مدرسه سه طبقه‌‏ای با ۴۵۰۰ متر مربع زیر بنا تأسیس کردیم.

طبقه اوّل این ساختمان دارای تأسیسات موتورخانه، حمام، آشپزخانه و سالن اجتماعات است که فعلاً از آن به عنوان جایگاه نماز جمعه (مصلاّ) استفاده می‏شود. طبقه دوّم و سوم آن هر کدام دارای دو مَدرس و دو سرویس وضوخانه و ۲۲ حجره است و علاوه بر آن در طبقه دوّم، کتابخانه و سالن مطالعه نیز قرار دارد و مضافا در این مجموعه یک واحد مسکونی جهت پذیرایی مهمان و استفاده اساتید و خدّام ساخته شده است.

همچنین دو واحد مسکونی در خارج از این مجموعه جهت سکونت اساتید در نظر گرفته شده است. علاوه بر اینها این مدرسه دارای ۵۳۰۰ متر مربع فضای سبز است که اطراف آن خیابان‏ کشی و یک چاه آب هم جهت آبیاری آن حفر شده است.

اقامه نماز جمعه

مرحوم آیت الله آقا سید طه مقدسی(ره) مدت ۲۵ سال در جایگاه خطیر امامت جمعه شهر محلات حضور داشت و مداومت وی بر حضور شخصی در این سنگر حساس در سال‌های پایانی عمر شریفش با وجود بیماری و کهولت سن برای همه مردم سرلوحه صبر و استقامت بود.

از نکات قابل توجه حیات مبارک وی اینکه در طول مدت مسئولیت، مانند گذشته(قبل از انقلاب) درب خانه وی باز و با روی خوش پذیرا و پاسخگوی مراجعین بود. دلسوزی و روحیه خستگی ناپذیری یکی از ویژگی‌های بارز وی بود، بر همین اساس در تمامی جلسات اداری و غیر اداری در سطح شهرستان،مرکز استان یا تهران که حضور امام جمعه ضروری یا حتی مفید بود، شخصاً شرکت می‌کرد.

محمدابراهیم رضایی مسئول دفتر وی، درباره منش و رفتار آیت الله مقدسی با مردم در اواخر عمر با وجود کهولت و بیماری شدید می‌گوید:

«من از سال ۶۰ در خدمت حاج آقا بودم. همان روزهای اول که به دفتر ایشان رفتم اولین صحبتش با من این بود که هر وقت فقیری و یا مراجعه کننده‌ای به دفتر آمد، با روی باز با آنها برخورد کن، آنها را وارد دفتر کن و ضمن پذیرایی با چای، بگذار تمام مشکلاتشان را بیان کنند و هر کاری از دست ما بر بیاید برایشان انجام می‌دهیم تا اینکه مردم با کمال رضایت از منزل من بیرون بروند…مرحوم حاج آقا در مورد رسیدگی به امور فقرا و مستمندان، سادات و طلاب فقیر بسیار همت و تلاش می‌کرد و هر گاه در رابطه با مشکلات فقیری با ایشان صحبت می‌شد، خیلی ناراحت می‌شد و دستور رسیدگی می‌داد و پیگیر حل مشکلات بود.»

جمع آوری و چاپ رساله حضرت امام(ره)

آیت‌الله توسلی، مسئول دفتر امام خمینی(ره) در خصوص چاپ رساله امام(ره) نقل می‌کند:

«زمان درگذشت آیت‌الله بروجردی من به اتفاق آقای مرحوم ربانی املشی رفتیم خانه امام(ره)، مرحوم آقای ربانی به امام گفت: آقا، امروز اسلام به شما احتیاج دارد، شما باید رساله بدهید. امام در جواب آقای ربانی گفت‌: من کی هستم که اسلام به من احتیاج داشته باشد؟

امام هیچ‌گاه حاضر نشد رساله بدهد. بعد از فوت آیت‌الله بروجردی هم دستور داد از طرف خودش مجلس فاتحه‌ای برگزار نکنند. اهل فن می‌دانند که مقدمات مرجعیت همین چیزهاست. خودش را در معرض قرار بدهد. فاتحه بگیرد، رساله توزیع کند.

ما یک عده جمع شدیم که رساله امام را از حواشی «عرو‌ةالوثقی» و «وسیله‌النجاه» جمع کردیم. ۵۰ نفر باهم بودیم. من بودم با امام جمعه قبلی محلات مرحوم آقای سید طه مقدسی و آقای سروش محلاتی. سه نفری ما حاشیه عروه را چاپ کردیم. در چاپخانه‌ای که متعلق بود به آقای عقدایی. ما با هم ۳۰۰ تومان گذاشتیم و رساله امام(ره) را چاپ کردیم. وقتی ۲۵۰۰ تومان بدهکار شدیم رفتیم پیش داماد امام(ره) مرحوم آقای اشراقی. گفتیم به امام(ره) بگویید ما حاشیه عروه را چاپ کرده‌ایم و ۲۵۰۰ تومان بدهکار شدیم. ایشان رفت پیغام ما را به امام(ره) داد و امام راحل جواب داد: «هر کس رساله مرا چاپ کرده خودش هم پولش را بدهد. مگر من گفتم که رساله را چاپ کنند». امام(ره) یک شاهی بابت این کار ما نداد. امام(ره) یکی دیگر از روحیاتشان این بود که یک رساله مجانی به کسی نمی‌داد. امام(ره) می‌فرمود:«هر کس مقلد من است، باید برود برای خودش رساله بخرد. پول سهم امام را نمی‌دهم رساله چاپ شود و بعد مجانی به مردم بدهم».

خبرگزاری مهر، دی ماه ۹۳ در گزارشی پیرامون پخش سریال «پرده نشین» که تلاش کرد زندگی پاک و بی آلایش مومنان واقعی را به نمایش بگذارد در مطلبی به نقل از سیدحسین عباس نژاد که خود یکی از روحانیون فعال در شبکه های احتماعی است، حاج آقا شهیدی، شخصیت اصلی این سریال را همان آیت الله مقدسی(امام جمعه فقید شهر محلات) معرفی کرد و نوشت: «رفتارها و اخلاق شخصیت حاج آقا شهیدی در سریال پرده نشین، من را یاد استاد اخلاق و مرادم مرحوم آیت الله حاج آقا مقدسی سرپرست حوزه القائم(عج) شهرستان محلات می اندازد… مجسمه اخلاق و تقوا و کوه آرامش… بعضی وقت ها بدجور دلتنگ او می شوم.»

ایشان از ابتدا، بخشی از منزل شخصی خود را به عنوان دفتر امام جمعه اختصاص داد و سال‌ها به این روش زیستند. بعدها هم با فروش منزل شخصی و هزینه کردن در آمد ناشی از آن در مصارف عمومی، به عنوان مستاجر در خانه اساتید حوزه علمیه ساکن شدند.

زهد و پارسایی

در وصف ایشان همین بس که پس از ارتحال، به جز انبوه میراث معنوی، میراث مادی‌ای از ایشان به جای نماند جز مقداری کتاب؛ که آن را نیز باید از میراث معنوی ایشان به حساب آورد. ایشان منزل شخصی خود را وقف حوزه علمیه کرد و در این راه حتی از اموال همسر مرحوم شان هم بهره گرفت. آقا سید طه و نیز همسر مرحوم شان بر اساس شرایط خانوادگی تنگدست یا تهیدست نبودند بلکه بر عکس از مکنت مالی نسبتا خوبی برخوردار بودند. ایشان ضمن تقید به عدم استفاده از بیت المال، هرچه داشت در راه خدا و خلق خدا در طبق اخلاص گذاشت و وارسته و طاهر چشم از دنیا بست.

شنیده شده مرحوم آیت الله صالحی مازندرانی که خود زبانزد پارسایی بودند، بارها به طلبه‌های محلاتی فرموده بود، «من اگر بخواهم دو رکعت نمازی بخوانم که مطمئن باشم مقبول درگاه حق قرار می‌گیرد، باید بیایم محلات و پشت سر آقا طه نماز بخوانم. دوست و دشمن، وی را به قداست و پارسایی قبول داشتند.»

روحیه خدمت گزاری و خستگی ناپذیری در این راه

ایشان در شهرستان محلات و حتی منطقه منشا آثار خیر و برکات بودند. تجدید بنای مسجدالقائم(عج)، تاسیس صندوق قرض الحسنه مهدیه، تاسیس زائر سرای محلاتی ها در مشهد مقدس، تاسیس موسسه دارالایتام فاطمیه(س)، تاسیس حوزه علمیه، تلاش برای تاسیس و راه اندازی دانشگاه آزاد واحد محلات، تاسیس ۹۰ دستگاه منزل مسکونی برای اسکان محرومین و مستضعفان در انتهای شهرک امام خمینی(ره)، خریداری تعدادی از منازل شهرک مهدیه قم برای اسکان موقت طلاب محلاتی محصل در قم، تلاش برای تجهیز بیمارستان محلات و ده‌ها خدمت دیگر، گوشه‌ای از فعالیتهای بی وقفه این انسان نوع دوست بود که از واقفان برتر و نمونه کشور بودند.

تلاش بی وقفه برای تحقق حداکثری منافع عمومی

ایشان علیرغم تنهایی و عدم همراهی خواص، در زمینه تامین منافع عمومی، فعال و پیگیر بودند. برای مثال می‌توان به تلاش مجدانه در راه بازپس گیری یا حداقل اختصاص بخشی از درآمد و عواید معدن بی نظیر حاجی آباد برای مصارف عمومی محلات اشاره کرد که ایشان با جایگاه والای معنوی و علمی خویش، در راه تامین منافع عمومی مردم با وزیر وقت صنایع و معادن و حتی حزب موتلفه درگیر شدند(حتی از سوی یکی از بزرگان موتلفه به ایشان جسارت و بی احترامی شد).

توجه ویژه به مردم

ایشان در خصوص نیازهای مادی و معنوی مردم دغدغه داشته و در این راه هر چه در توان داشت، مضایقه نکرد. در خصوص نیازهای معنوی مردم همانند نماز جماعت ایشان تا آخرین روزهای حیات مبارک شان، بدون منت و با نیت الهی به موقع و منظم در مسجد حاضر و به اقامه نماز و ارشاد عمومی می‌پرداخت. همین موضوع در خصوص نمازهای جمعه و سایر مناسک دینی و معنوی نیز صادق بود. این دغدغه در حدی بود که علیرغم کهولت سن و شرایط جسمی، درصورت تاخیر راننده برای حضور در مسجد، ایشان به صورت پیاده عازم مسجد می‌شد و در صورت عدم حضور در شهر بدلیل سفر، حتما از قبل نایب معرفی می‌کرد.

بی اعتنایی به دنیا

در خصوص ورع و بی اعتنایی به مواهب دنیا می‌توان گفت، پس از انقلاب اسلامی با جایگاه علمی و دینی که داشت و شناخت امام(ره) و بزرگان نظام از ایشان، پست‌های متعدد و بالای قضایی، اجرایی و … به ایشان پیشنهاد شده ولی ایشان به واسطه توجه ویژه به تربیت طلاب علوم دینی و رسیدگی به امور محرومین از قبول چنین مسئولیت‌هایی دوری کردند.

بی اعتنایی ایشان به این جلوه‌های مادی زمانی ظهور و بروز داشت که در زمان حضور مسئولان کشوری در شهر، ایشان ضمن احترام و حفظ حرمت، برنامه‌های خود همانند اقامه نماز جماعت را ترک نکرده و در صورت حضور مسئولان در منزل خویش، در کمال سادگی و زهد از آنان پذیرایی می‌کرد.

یکی از نزدیکان وی نقل می‌کند، «در اواخر عمر پر برکت ایشان و به هنگام حضور یکی از روسای سازمان تبلیغات اسلامی کل کشور در منزل شخصی ایشان، هر چه تلاش کردیم نتوانستیم یک دست بشقاب هم شکل و یکجور بیابیم و در نهایت از بشقاب‌هایی که نقش و نگار متفاوتی داشتند استفاده کردیم.»

و شخص دیگری بیان می‌کرد، «در زمان حضور وزیر آموزش و پرورش وقت در دفتر کار ایشان از وزیر با غذای حوزه(خورشت قیمه) پذیرایی شد و با همین کیفیت از سید جواد شهرستانی(داماد و نماینده حضرت آیت الله سیستانی در ایران) و هیات همراه و این روش پذیرایی همان روش پذیرایی از مراجعین روستایی نیز بود.»

شخص دیگری نقل می‌کرد، «متوجه شدم رئیس دفتر یکی از بزرگان و مقامات عالی رتبه نظام، میهمان یکی از روحانیون در محلات هستند. بلافاصله این خبر را که گمان می‌کردم خیلی مهم است به ایشان منتقل کردم، واکنشی ندیدم، سوال کردم حاج آقا نمی‌خواهید ایشان را دعوت کنید؟ وی با خونسردی فرمود اگر با ما کاری داشته باشند می‌آیند اینجا!»

 تنهایی و گمنامی

آیت الله مقدسی پس از سالها تحصیل، تحقیق، تبلیغ و خدمت در راه اسلام و مردم، چراغ پر فروغ و عمر پر برکتش در سن ۷۹ سالگی و در سومین روز از ماه اردیبهشت سال ۱۳۸۳ خاموش و روح بلند او در جوار رحمت حق آرام گرفت.

اگرچه سید طه مقدسی در طول عمر پر برکت و درس آموز خود فرزندی نداشت، اما به گواه وصیت نامه‌های شهدای شهرستان و همچنین به گواه شواهد موجود، می‌توان طلاب حوزه‌ی علمیه محلات در سال‌های عمر پر برکت وی و شهدای شهرستان را فرزندان رشید و عالم این مجاهد خدایی دانست.

مصاحبه و گفتگو

آیت الله سید احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان وامام جمعه تهران درباره خصوصیات امام جمعه فقید حضرت آیت الله مقدسی(ره)  می گویند:

در روایتی از حضرت عیسی بن مریم (ع)رسیده است که از حضرت پرسیدند:من نجالس؟قال:من یذکرکم الله رویته ویزید فی علمکم منطقه ویرقبکم فی الاخره عمله ،کسی که سه ویژگی را داشته باشد 1–دیدنش شما را به یاد خدا بیندازد2-وقتی سخن می گوید برعلمتان بیفزاید 3-اعمالش شم را ترغیب به اخرت نماید وبنده در بین معاصرین از جمله شخصیتهایی راکه واجد این سه خصوصیت می دیدم عالم بزرگوار ومخلص جناب حجت الاسلام حاج اقا مقدسی(ره) بودند. این بزرگ مرد انصافا در این سه خصوصیت از جمله کسانی بودند که حتی زباند بین علمای ما وخواص امت ما بودند.

اخلاص ایشان وسوز دل در وجود این مرد برجستگی خاصی داشت وتمام کسانی که با ایشان حشر ونشر داشتند به این باور رسیده بودند که جز درد دین درد دیگری در وجود این مرد وجود نداشت و   در هر زمانی برای ایشان مساله وظیفه و تکلیف ورضای خدا مطرح بود.

از دیگر خصوصیات برجسته وجذاب ایشان زهد است زهد به معنای نداشتن نیست به معنای وابسته نبودن است ومرحوم حاج اقای مقدسی(ره)هیچگونه وابستگی وتعلقی به دنیا وجلوه های دنیا نداشتند.

مر حوم حاج آقا دنبال پست ومقام نبودند در انتخابات خبرگان فراوان به ایشان پیشنهاد شد که وارد میدان انتخابات شوند وچه بسا اگروارد می شدند منتخب هم واقع می شدند اما ایشان می فر مودند:افراد واجد شرایط هستند همانها را تایید می کنیم.

مصاحبه و گفتگو

آیت الله مقدسی(رض) از زبان یار دیرین و مسئول دفترش آقای حاج محمد ابراهیم رضایی

 1 – من از سال 1360 در خدمت حاج آقا بودم همان روزهای اول که به دفتر ایشان رفتم اولین صحبتش وبلکه چندین نوبت دیگر با من این بود که هر وقت فقیری ویا شخص دیگری به دفتر مراجعه کرد با روی خوش وباز با انها برخورد کن آنها را وارد دفتر کن ویک چای بهشان بده وبگذار تمام مشکلا تشان را بیان کنند وهر کاری از دست ما بر بیا ید برایش انجام می دهیم تا اینکه مردم با کمال رضایت از منزل من بیرون بروند.

2 – مرحوم حاج آقا در مورد رسیدگی به امور فقرا ومستمندان ،سادات وطلاب فقیر بسیار همت وتلاش می کردند ووهر گاه در رابطه با مشکلات  فقیری با ایشان  صحبت می شد  خیلی ناراحت می شدند ودستور رسیدگی می دادند.

3-حاج آقا همیشه در کمک کردن به دیگران حفظ آبروی افراد را مد نظر داشتند  ،مثلااگر از سادات یا طلبه ها به ایشان مراجعه ای داشتند بگو نه ای که از دوستان ویا استاد ان طلبه متوجه نشود مشکلاتشان را حل می کردند.

4 –مرحوم حاج آقا تا یکی دوسال آخرعمر شرفشان بیشتر ایام سال را روزه می گرفتند که ما هم متوجه نبودیم وازنماز مغرب که برمی گشتندافطار می کردند.

5-حاج آقا زندگی ساده ای داشتند،در منزل با لباسهای مندرس بودندوبنده نمی دانستم که ایشان ندارند تا اواخر عمر که حال ایشان مساعد نبود،من وارد منزل ایشان شدم خانمان گفت که حاجی شما دوتاشلوا ر    برای حاج آقا بخرید که نیاز دارند،ایشان با همان حالت ضعفی که داشتند متوجه شدند،ناراحت شدندوگفتندبگذارید ببینم اینها را از بین میبرم یانه!وبه من فرمودند:حاجی شما اقدام نکنیدوگوشی ندهید.بعد از فوت ایشان هم من لباس نویی ندیدم که از ایشان مانده باشد.

6-حاج آقا بسیار مقید به خواندن روضه اهلبیت(ع)در منبرها بودند به طوری که اگریک روحانی منبر می رفت وروضه نمی خواند یا کم می خواند ایشان ناراحت می شدند واعتراض می کردند.

7-مرحوم حا ج آقا همیشه آماده سفرآخرت بودند لذا هفته ای دو مرتبه شبها که از مسجدبر می گشتند ،می آمدند دفتر ،می نشستندو میگفتند حالا که خلوت هست وکسی نیست من به شما می گویم که من دیگه حالم مساعد نیست اولا راجع به موقوفات چیزی جا نماند وثانیا کار هایی که مربوط به من هست را انجام دهید می خواهم تا خودم حیات دارم کار هایم بنحو احسن انجام وچیزی باقی نماند.

 8-حاج آقابسیار دقت می کردند که در زندگی اسراف نکنند اگر در روز لامپ روشن بود ناراحت می شدند وحتی شبها اگر در دفتر دو عدد لامپ روشن می کردیم می امدند ویکی را خاموش می کر دند.

در مورد صر فه جویی در آب می گفتند:من آب که می خورم اگر در لیوان آبی باقی بماند آن را می گذارم ودوباره می خورم.ظروف غذا راهم وقتی می شویم آب انها را نمی گذاریم در چاه رود وبه گلها می دهیم.

حاج آقا می فرمودند در طول هفته هر چقدر نان استفاده می کنیم، خورده های نان که باقی می ماند آنها را جمع می کنیم وآخر هفته کشک یادوغ درست می کنیم وآنها را مصرف می کنیم.

9-این روز های آخر که حال ایشان مساعد نبود وتحت نظر پزشک بودند،دکترگفته بود که اصلا غذای مانده نخورند اما ایشان توجهی نمی کردندواگر غذایی از شب یا وقت دیگر مانده بود می خوردند،یعنی حاج آقا خیلی حساس بودند که یک وقت اسرافی در زندگی نکنند.

10-اواخر عمرحاج آقا بود که یخچال فریزر ایشان سوخت ودگه قابل استفاده نبود،خانواده به حاج آقا اصرار می کردند که یک خچال تهیه شود،لذا به من گفتند :من از خودم چیزی ندارم واصلا نمی خواهم منتهی چکار کنم که خانواده اصرار می کنند ، تا اینکه با لاخره یخچالی تهیه کردیم اما ایشان نا راضی بودند وبه من فرمودند:این را بعد از من به حوزه علمیه دهید که مال من نیست.

11-بنده 24 ساعت قبل از فوت ایشان رفتم اصفهان در ان بیمارستانی که بستری بودند وارد اتاق شدم،چند نفراز آقایان روحانی وآقای صفرزاده هم آنجا بودند حال حاج آقا خیلی خوب بود، با همه احوال پرسی کردند وبعد از چند دقیقه ای به آنها گفت شما بروید بیرون اتاق من با حاج ابراهیم کار دارم ،حتی آقای صفرزاده هم بیرون رفتند به من گفتند بنشین وشروع به صحبت کردند گویا ایشان می دانستند که دیگر رفتنی هستندوفرمودند:من این چند روز که نتوانستم نمازهایم را خوب انجام دهم، بعدا آنها را بده به شخص پاک وخوبی تا بخواند.

   حاج آقا فرمودند:بعد از من وجوهات شرعیه از هیچکس به مقدار یک قران هم قبول نکنید،مردم خودشان می دانند به هر کس که دوست دارند وجوهاتشان را بپردازند .وایشان گفتند مقداری از وجوهات که نزد ما موجود است  را به دفتر مقام معظم رهبری ودفتر آیت الله فاضل لنکرانی تحویل دهید وتامدتی هم مخارج وقرضهای حوزه راپرداخت کنیدکه ما تماما را طبق دستور ایشان انجام دادیم.

12-مرحوم حاج آقای مقدسی(ره)هر چقدرمال از خودشان وهمسرشان داشتند را فروختند وخرج حوزه علمیه نمودند،لذا این اواخر که ایشان در بیمارستان اصفهان بستری بودند من رفتم قم دفتر حضرت آیت الله فاضل،سراغ حاج آقا را گرفتند گفتم در بیمارستان اصفهان بستری هستند وحالشان هم خوب نیست آقای فاضل خیلی ناراحت شدندووقتی هم می خواستم بیایم مبلغی را به من دادندوفرمودند که این وجه را خرج ایشان نمایید(چون واقعا حاج آقا از خودشان چیزی نداشتند)،بعد از فوت ایشان هم مخارج مجالس وغیره راتا به امروزحجت الاسلام آقای سید محسن مقدسی انجام می دهند.

13-حاج آقا به مرحوم پدرشان”حجت الاسلام حاج آقا مرتضی مقدسی(رض)”آنقدر علاقه مند بودندکه هر وقت نام ایشان برده می شداشک در چشمانشان جمع می شد ومنقلب می شدند.

14-اما در مورد سفرهای ایشان به مشهد مقدس وعتبات عالیات ،اولا هرموقع قصد مسافرت داشتندبه همه ارحام سر می زدند تا حتی یکروز تهران می رفتند وسوغات برایشان حلوا می بردند وصله رحمی انجام می دادند وبرمی گشتند.

   حاج آقا به حرم  هم که می رسیدند روزی دو مرتبه به زیارت می رفتند وبالا سر حضرت زیا رتنامه را با حال خاصی می خواندند،ضمنا مقید بودندروزی یکمرتبه زیار ت جامعه کبیره را بخوانند.

 حاج آقا می فرمودند من هر وقت بروم به زیارت برای تمام کسانی که حقی بر گردنم دارنداز ساعتی که به دنیا آمدم دعا می کنم.

15-مرحوم حاج آقا بسیار مقید به نماز اول وقت بودند بطوری که اگر کسی در این زمان مزاحم ایشان میشد ناراحت می شدندو در آن روزهای آخر حیات ایشان هم با وجودی که وسایل پزشکی به بدنشان وصل بود ونمی توانستندا ز تخت پایین بیایند

وتکان بخورند،اما با این وجود نمازشان ترک نشد حتی آقای فرنگی وصفرزاده می گفتند که حاج آقابعضی مواقع نماز راتمام انجام نمی دهند وخودشان هم متوجه نیستند ولکن به خواندن نماز در او وقت اهتمام بسیار داشتند.

مصاحبه و گفتگو

آقای صادق جاسمی از محا فظان و نزدیکان مرحوم آیت الله مقدسی(ره)درباره معظم له اینگونه می گوید:

1- حاج آقا همه هم وغمشان این بود که به مردم خدمت کنند ومشکلات مردم وشهر را مرتفع سازندکه من به دو نمونه اشاره می کنم:یکی اینکه زمانی که خانمشان مرحومه حاجیه خانم توسلی به رحمت خدا رفته بودند تعدادی از مسوولین شهربرای عرض تسلیت به دفتر ایشان آمده بودند،حاج آقا با همان حالت حزن واندوهی که داشتند ودرحالی که همه ساکت بودند برگشتندو خطاب به نماینده مجلس وقت فرمودند :راجع به آب محلات چکار کردی؟ که این مساله باعث تعجب همه مسوولین وهمه آن افرادی که آنجا حاضر بودند شد.

خاطره دوم این است که:روزهای جمعه بخاطر مهیا شدن برای نماز جمعه وقت ملاقات با حاج آقا به کسی داده نمی شد،یکروز خانمی که مادر شهید هم بودآمد در خانه را زد،من درب را باز کردم وهر چیالتماس کرد که می خواهم حاج آقا را ببینم گفتم نمی شه،حاج آقا هم که مشغول مطالعه خطبه های نماز بود در اطاق صدای مرا می شنیدند، وقتی برگشتم داخل اطاق حاج اقا فرمودند:آقای جاسمی کی بود؟گفتم مادر یکی ا شهدا…،حاج آقا خیلی ناراحت شدند که چرا راهشان ندادم وگفتند برو سراغش،ومن هم خیلی راه را به دنبا ل آن خانم رفتم وآمدندو با حاج آقا ملاقات کردند.

2-یکروز کسی به من گفت آقای جاسمی شماکه فردا خانه حاج آقا می روی این سوال شرعی را برای من بپرس، گفتم باشه ومن اصلا فرا موش کردم، آمدم خانه حاج آقا وداشتم مطالعه می کردم متوجه شدم حاج آقا از بالای عینکشان دارند مرا نگاه می کنند و خیلی تیز هم نگاه می کردند واگر کسی با حاج آقا آشنا بودند تحمل نمی کردند اینگونه نگاه کردن را؛خجالت کشیدم ورفتمنشستم روی زمین ودوباره مشغول مطالعه م، حاج آقا امد سر جای من نشست وباز دیدم دارند مرا نگاه می کنند، تحمل نکردم خواستم دیگه از این وضعیت بیایم بیرون، با اینکه من نصف کلمه هم صحبت نکر ده بودم حاج آقا به من فرمودند:مثل اینکه سوالی داشتی؟!

3-مرحوم حاج آقا عنایت خاصی به حضرت معصومه(س) داشتند؛هر گاه می خواستیم برویم قم از دلیجان به آنطرف گریه های حاج آقا شروع می شدو یک زمزمه هایی داشتند وگریه می کردند.

4-دشمن شناسی ومردم شناسی حاج اقا بالا بود ، افراد را خوب می شناخت درست مثل حضرت امام(رض)که ساده وبی آلایش بودند،ساده صحبت می کردند اما بسیار تیز بین بودندوافراد را خوب می شناختند، مرحوم حاج آقا هم همینطور بودند،لذا اینکه بعضی افراد  تهمتهایی را به ایشان می زدند، اشتباه محض بود اما با این وجود این قضیه را کتمان می کردند.

گالری تصاویر
فیلم
312-3120259_mic-vector-png-transparent-png (1)

نماز عید فطر

خطبه های نماز جمعه | 28 آذرماه 1382

مراسم احیا-سخنرانی و قرآن به سر

خطبه های نماز جمعه | 15 مهرماه 1379

خطبه های نماز جمعه | 29 تیرماه 1375

خطبه های نماز جمعه | 4 اردیبهشت ماه 1377