شهید سلطانعلی آقا محسنی، در اولین روز بهمن ماه سال 1342 در روستای لریجان از توابع شهرستان محلات و در خانواده ای ساده و متدین دیده به جهان گشود. اهل نماز بود و از همان کودکی ارتباطش را با مسجد قوی کرد و اهل کمک کردن به پدر و مادر بود و احترام ویژه ای برای آنها قائل بود. نان از دست پینه بسته ی پدری زحمت کش و کشاورز میخورد و شیر مهر و محبت در دامان مادری میخورد که به پاک دامنی شهره بود. تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد و دوران جوانی و نوجوانی اش را در کنار خانواده و در فضای روستایی سپری کرد که درس یک رنگی و صفا و صمیمیت میگرفت. با آغاز جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن اسلامی به عنوان سرباز لشکر 64 ارومیه به جبهه رفت. در سال 1361 به روستا برگشت و در تشییع جنازه دوستش شرکت کرد و فردای آن روز هم تشییع جنازه ی یکی از اهالی روستا بود که با سن بالا فوت کرده بود، برای تشییع جنازه آن پیر مرد رفت و به پدرش گفت: من تشییع جنازه ی دیروز را دوست دارم نه این تشییع جنازه را و دوست دارم اینگونه تشییع شوم. در اوایل جنگ به پدر میگوید که میخواهم به جبهه بروم که پدر اجازه نداد پدرش کارگر معدن بود و گفت: من به تو بیشتر احتیاج دارم. و ایشان در جواب گفتند: که دین بیشتر به من احتیاج دارد. در عملیات فتح المبین از ناحیه ی گوش مجروح شد و به مدت سه ماه در بیمارستان بستری بود ولی خانواده از این موضوع بی اطلاع بودند. پدرش از طریق سپاه اقدام کرد برای پیدا کردنش و در بیمارستان شیراز او را پیدا کرد. با این که جانباز شد و میتوانست معافیت از خدمت بگیرد ولی خودش نخواست و گفت: من عافیت طلبی را برای خودم نمیخواهم و به خدمتش ادامه داد. حدود یک سال و اندی هم در کردستان خدمت کرد که در آخر توسط گروهک های ضد انقلاب در سردشت کردستان بر اثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهرستان محلات به خاک سپرده شد.

زندگینامه
