دفاع مقدس, شهدا

شهید صمدالله فیروزی

مشخصات

نام و نام خانوادگی

صمدالله فیروزی

نام پدر

علی

تاریخ تولد

03/11/1344

محل تولد

گلچشمه

تاریخ شهادت

10/11/1364

محل شهادت

جزیره مجنون

مزار

روستا گل چشمه بالا

نام عملیات

پدافندی

شغل

دانش آموز

عضویت

بسیجی

شهید صمدالله فیروزی در سال 1344 در روستای گل چشمه از توابع شهرستان محلات در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی و نوجوانی را به تحصیل اشتغال داشت و س از فوت در همراه با تحصیل در کنار برادرانش در مزرعه کار میکرد. با اوج گیری قیام اسلامی به رهبری امام خمینی (قدس سره) آنکه سن کمی داشت، همانند دیگر هموطنان مسلمان خویش در جریانات اوجگیری انقلاب حضور فعال داشت. در سالهای جنگ تحمیلی در حال تحصیل در کلاس سوم دبیرستان بود که با انگیزه خدمت به مردم و پاسداری از دین خدا کلاس و درس را رها نمود و برای اولین بار به جبهه اعزام شد. او پس از اولین اعزام چندین بار دیگر نیز داوطلبانه در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافت تا آنکه در دهم بهمن ماه سال 1364 هنگامی که به عنوان بسیجی گردان علی بن ابی طالب(ع) در جبهه بود، در حین عملیات خیبر در منطقه جزیره جنوبی مجنون به آرزوی دیرینه خود دست یافت و به دیدار دوست و معبودش شتافت. پیکر پاک شهید پس از تشییع در زادگاهش به خاک سپرده

زندگینامه

وصیت نامه

ه درستی که حزب خدا بر همه چیز(همه جا) پیروز است. پس از حمد و سپاس خدایی را که بر ما منت نهاد و این نعمت های بیکران را بر ما ارزانی دارد. پس از درود و سلام به یشگاه امام عصر(عج) و نایب برحقش امام خمینی(قدس سره) خواستم چند کلامی محض یادداشت بنویسم که ای ملت مهربان ایران! سلام گرمم را که از صمیم قلبم سرچشمه میگیرد، بپذیرید و درود خداوند نثارتان. ای سلحشوران که در جبهه های نور علیه ظلمت حماسه های تاریخی برای ملت و میهنشان می آفرینند. بدانید که خداوند به شما وعده یروزی را بر کلیه احزاب شیطان بشارت داده، دیگر بیم و ترس نیست. پس ای یکارگران به یش برای فتح کربلا و قدس و … تا زمانی که در جهان شرکت و نفاق است. برادران ارجمندم، از شما معذرتخواهی مینمایم، مرا ببخشید اگر زمانی شما را ناراحت نمودم و مجبورتان کردم تا اینکه کاری انجام دهید و شما از زور ناراحتی و برای ابراز دلتان از چشمان معصومانه تان اشک سرازیر شد، باید ببخشید چون هدفی جز تربیت شما نداشتم. هر چند خودم از این نظر به گمانم به درجه صفر هنوز مانده بودم. مرگ، انسان را خبر نمیکند، هر لحظه باید انتظار کشید، نباید نشست به آینده جهان امیدوار بود. شاید هنوز این چند کلام ناچیز را که مینویسم، یا که صفحه تمام نشده مرگ گریبانم را گرفت. س زودتر بگویم. باز بگویم مرا ببخشید که به بخشیدن شما سخت نیازمندم. ای برادران! برای همیشه اگر خلافی از دیگران سر زد فوراً ببخشید آنها را و از خداوند طلب آمرزش کنید تا خداوند از شما خشنود شود و خداوند هم بیامرزد. برادر چه میشود اگر کمی به فرموده یامبر (ص)فکر کنید که: الدنیا مَزرَعةُ الآخِرَةِ. هر چه در این دنیا که به منزله مزرعه است، بکاری؛ در جهان آخرت که به فصل برداشت میتوان تشبیه کرد؛ درو کرد. پس این مزرعه خویش را از میوه های خوب که همان کارهای نیک و انجام ندادن کارهای خلاف قانون شرع اسلام است؛ رها کنید. برادران و خواهرم، همیشه خدا را در نظر داشته باشید و از خدا بخواهید که تا ما را نیامرزیده؛ از این دنیا مبرد. خدایا مرا یک لحظه به خودم وامگذار آمین یا رب العالمین.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ