شهید سعید شکرایی در دهم فروردین ماه سال 1339 در شهر محلات دیده به جهان گشود. در سن شش سالگی تحصیلات ابتدایی را شروع کرد و با موفقیت دوران تحصیلات راهنمایی را گذراند و به دبیرستان رفته و مشغول تدریس شد. از شروع انقلاب اسلامی و در حین تحصیل در فعالیت های انقلابی مثل حضور در تظاهرات و توزیع و تکثیر کتاب ها و اعلامیه های امام (قدس سره) شرکت می کرد. بعد از مدتی تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند و دیپلم خود را گرفتند. از نوجوانی علاقه خاصی به مسجد و علما داشت و در محافل شرکت می کرد. در نوشتن متون ادبی و مقاله تبحر داشت و به دلیل نوشتن مقاله ((گریه کن ای شاه خائن)) تحت تعقیب مأموران شاه قرار گرفت و مجبور شد مدتی به شیراز مهاجرت کند در شروع انقلاب اسلامی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه آیت الله گلپایگانی عزیمت کرد و در آنجا علاوه بر فراگیری دروس حوزوی، در کلاس مربی گری قرآن شرکت کرد.
پس از شروع جنگ تحمیلی از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای مبارزه با صدامیان بعثی و کومله های بدتر از منافق، در سنندج مشغول مبارزه شدند. وقتی از منطقه برگشتند برای ادامه تحصیل مجدداً در حوزه علمیه قم مشغول شدند تا در سال 1362 در عملیات فتح المبین شرکت کرد. دوست صمیمی او شهید حسن رضائی در عملیات بیت المقدس شرکت کرده و در این عملیات جان خود را اهدای اسلام نمود و به ملکوت اعلی یوست. سعید در شرح فراق دوستانش چون گل پژمرده شد تا در مسجد القائم (عج) نطقی را برای هم رزمش کرد. اگر می دانستم این چنین تنها می شوم هیچوقت با یاران آشنا نمی شدم. آنقدر فراق و دوری دوستان برای او مشکل بود که با آن وضع و مشکلات خانوادگی بی تابانه به سوی او به لقاء او به لقاء یاران حرکت کرده و در ماه رمضان در بیست و سوم تیرماه سال 1361 در عملیات رمضان به درجه رفیع شهادت نائل میگردد. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
زندگینامه
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
( قُل إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ )
من می روم مهاجر الی الله تا زندگی و حیات و نور بی حجابی را آغاز کنم. وصیت من، وصیت علی پور آغاسی ها و مهدی ولی ها و حسن رضایی ها و سایر شهداست، آنها هر آنچه که باید، گفتند و به حق جای صحبتی باقی نمانده است. فقط چند نکته را لازم می بینم که مطرح شود. مردم محترم محلات و مؤمنین و مسلمانان، به خدا، آگاه باشید که در میان شما گن بسیارگرانقدری نهفته است، روح والا و بسیار مقدسی در میانتان سراغ دارم و می دانم که اکثر شما از این موهبت الهی غافل هستید و آن وجود مقدس استاد و مرادم، عالم ربانی سید جلیل القدر، حضرت حاج آقا سید طه مقدسی است. آگاه باشید و قدر بدانید تنها چیزی که درباره ایشان هنوز مطرح نشده است و تصویرها و عکس ها و پوسترها در مجله ها است. و إلا از تمام ایران برای زیارت سیمای نورانی و الهی ایشان به سوی شهر روانه می شدند. به نظرم اگر کسی پیاده از آن طرخراسان مثلاً فقط برای یک لحظه دیدار ایشان بیاید، بسیار جا دارد.برادران عزیزم، دوستان صمیمی و مهربانم که در حزب جمهوری اسلام فعالیت می کنید، شما برایم بسیار گرانقدر هستید. به راهیان صدق و تقوا با توشه های ایمان و اخلاص چه می توان گفتن؟ اینک برادری از میان شما می رود، حال آن که او با یاد عارف پرهیزگار علی پورآغاسی و با معلم قرآن و نهج البلاغه، حسن رضایی و با معلم ایمان، مهدی ولی می رود تا خدا با بخشش گناهان عظیمش، او را به ملکوت اعلایش جای دهد. انشاءالله.شما را سفارش می کنم به تلاوت قرآن، دعوت می کنم به بسیار خواندن ادعیه خصوصاً دعای شعبانیه.
۱ دیدگاه در “شهید سعید شکرایی”
یادت گرامی