شهید قاسم امیرخانی

zendeginameh-1.png

مشخصات

nam.png

نام و نام خانوادگی

قاسم امیرخانی

father.png

نام پدر

مرتضی

birthday.png

تاریخ تولد

01/12/1347

birth_loc.png

محل تولد

محلات

tarikhe_shahadat.png

تاریخ شهادت

01/11/1363

age.png

سن

15

mahale_shahadat.png

محل شهادت

طلايیه

mazar.png

مزار

گلزار شهدا محلات _ قطعه دو

name_amaliat.png

نام عملیات

پدافندی

shoghl.png

شغل

دانش آموز

ozviat.png

عضویت

بسیجی

به نام خداوند در هم کوبنده ستمگران، یاری دهنده مظلومان و پرورش دهنده جهانیان. سلام و درود به پیشگاه قطب عالم وجود، دادگستر کل ، امام زمان (عج) و بر نایب بر حقش امام (قدس سره) امت و امت شهید پرور. اینک قلم بر کاغذ می لرزد و زندگی شهیدی از تبار هابیلیان را ورق میزند. شهید قاسم امیرخانی نونهالی که در اوان نوجوانی، خون عصمت در رگ هایش جریان داشت و آن محبت حسین (ع) در قلبش جای داشت. او به سرور و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) ملحق شد و ندای ((هل من ناصر ینصرنی)) فرزند حسین بن علی (ع)، امام خمینی (قدس سره) را با نثار جانش لبیک گفت. قاسم در سال 1347 در خانواده ای مذهبی در شهر محلات چشم به جهان گشود و پس از طی کردن دوران کودکی برای تحصیل به مدرسه رفت و مراحل ابتدایی را در مدرسه شهید رجایی به پایان رسانید. جهت ادامه تحصیل وارد مدرسه راهنمایی شد و سال اول راهنمایی را در مدرسه آیت الله کاشانی به پایان رسانید. چون جوشش انقلابی و حس مسئولیت در وجودش بود باعث شد برای ادای مسئولیت در برابر خون شهدا به بسیج رفته و بعد از طی کردن آموزش نظامی عضو بسیج شد. اما او با این عمل آرام نگرفته و در پی انجام مسئولیت های بیشتر بود و مرتباً برای اعزام به جبهه های حق علیه باطل به بسیج مراجعه می کرد ولی چون سن او در حد قانونی نبود با جواب منفی مسئولین مواجه می شد. به فکر اضافه کردن سن خود افتاده و حتی سن خویش را در شناسنامه تغییر داده بود. مدتی نگذشت که موفق شد برای آموزش تکمیلی به تهران اعزام گشته و بعد از دیدن دوره آموزش یک ماهه به کردستان اعزام شد و مدت سه ماه در جبهه های کردستان و در منطقه بانه جهت پیشبرد اهداف عالی اسلامی خدمت نمود و پس از آن که مدت خدمت او به پایان رسید، همراه دوستان خود به محلات بازگشت و سه ماه در محلات بود. برای اعزام مجدد به جبهه های حق علیه باطل به بسیج مراجعه نمود و در دی ماه سال 1363 همراه کفرستیزان و سربازان امام زمان (عج) عازم جبهه خوزستان شد. در منطقه چزابه مستقر شد و طبق اظهار هم سنگرانش همیشه صدای عبادتش در سنگر طنین افکن بوده و معنویت خاصی به سنگر می بخشید. در طی یک تعویض نیرو وقتی قاسم و همراهانش برای تحویل خط در جبهه حرکت کردند دشمن منطقه را با خمپاره به آتش کشید. در این حین، قاسم با یکی از برادران ترکش می خورند و زخمی می شوند قاسم از ناحیه شکم زخمی شده بود خونریزی داخلی داشت. اما با لبخند و صحبت کردن روحیه هم سنگرانش را بالا می برد ولی پس از اعزام او به بهداری و انجام کمکهای اولیه ، تصمیم بر آن شد که جهت اقدامات بیشتر او را به بیمارستان اعزام نمایند ولی او در آمبولانس به لقاءالله پیوست و به آرزوی دیرینه اش رسید. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
biography.png

زندگینامه

will.png

وصیت نامه

job-interview.png

مصاحبه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایدبار
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.