شهید محسن صفری

zendeginameh-1.png

مشخصات

nam.png

نام و نام خانوادگی

محسن صفری

father.png

نام پدر

ولی الله

birthday.png

تاریخ تولد

01/03/1347

birth_loc.png

محل تولد

محلات

tarikhe_shahadat.png

تاریخ شهادت

14/04/1365

mahale_shahadat.png

محل شهادت

مهران

mazar.png

مزار

گلزار شهدا محلات _ قطعه سه

name_amaliat.png

نام عملیات

کربلای 1

shoghl.png

شغل

روحانی

ozviat.png

عضویت

بسیجی

عطر و بوی شهادت هنوز از کوچه های دیار گل به مشام میرسد. هنوز هم میتوان آوازه عشق را در منزل ولی الله احساس کرد، شهید والامقام محسن صفری در تاریخ یکم خرداد سال 1347 چشم به جهان گشود و خانه شان با وجود محسن روشن شد، خانواده ای که محسن در آن دیده به جهان گشود، خانواده ای مذهبی بود که تدین این خانواده آوازه دوستان و آشنایان بود، پدر محسن فروشنده بود و مادرش خانه دار و محیط خانه غرق در صمیمیت و مهربانی، محسن در پناه این خانواده رشد میکرد و روز به روز بزرگتر میشد. دوران کودکی را با بازی های کودکانه پشت سر گذاشت تا به مدرسه رسید، به دلیل هوش بالا با بهترین نمرات، دوران ابتدایی را پشت سر گذاشت و بعد از اتمام دوره راهنمایی به تحصیل در سنگر علمای دینی یعنی حوزه علمیه پرداخت، ایشان همزمان با تحصیل و تهذیب، به امر ورزش اهتمام ویژه ای داشتند و ورزش را به جهت سلامتی جسم در سرلوحه زندگی خود قرار داده بودند. به همین جهت ورزش فوتبال را به صورت تخصصی دنبال میکرد. هنوز هجده ساله نشده بود که همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نسبت به ثبت نام در بسیج اقدام نمود و عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد؛ او نزدیک به سه ماه در منطقه جنگی حضور داشت و علاوه بر برگزاری کلاس های قرآن و عقیدتی برای رزمندگان در صحنه نبرد هم به عنوان یک تک تیرانداز می جنگید تا در تاریخ شانزدهم تیرماه سال 1365 در عملیات کربلای یک در منطقه مهران و در هنگام درگیری با نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به سرش، شربت شهادت را نوشید. پیکر پاک ایشان در گلزار شهدای زادگاهشان به خاک سپرده شد.
biography.png

زندگینامه

will.png

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم سلام شما ای پدر و مادر، چطور در این نامه به شما سلام برسانم و چطور بگویم که سلام من فقط میتواند تسلی دل برای شما باشد و نمیتواند به طور کامل شما را خشنود بگرداند؛ ولی مادرم و پدرم، اسلام احتیاج به این خون ها و به این معلولیت ها و به این اسیر شدن ها دارد و اگر من و امثال من جبهه نروند و با خون خود این اسلام را آبیاری نکنند، این اسلامی که با خون های زیاد و با خون اباعبدالله(ع)، سالار شهیدان و هفتاد و دو تن یارانش حفظ شده است، از بین میرود و دیگر اسلام باقی نمی ماند و وقتی اسلام وجود نداشت، دنیا هم بی معنی و بی مفهوم میشود؛ پس ما و امثال ما باید برویم تا اسلام زنده بماند و پایدار بماند تا به دست منجی بشریت و بر پا کننده عدالت در جهان برسد که او حافظ اسلام خواهد بود و او دوازدهمین اختر تابناک امامت، مهدی صاحب الزمان(عج)است و ای مادر و پدرم، باید افتخار کنید که با تربیت صالحانه، فرزندی را به جامعه تحویل داده اید که داوطلبانه به جبهه شتافته است و مرگ خود را شهادت اختیار کرده و مرگ شما را هم شهادت در راه خودش قرار بدهد؛ ولی بدانید که با شهادت من، مسئولیت شما بیشتر شده و باید سربلند از این مسئولیت بیرون بیایید و با نشان ندادن غم و اندوه از این شهادت، ضربه محکمی به دشمنان و مزدوران و منافقین داخلی و خارجی، نق زنان پررو بزنید. مادرم و پدرم، اگر گریه هم میکنید به خاطر مظلومیت اباعبدالله(ع)و شهادت او و 72 تن از یارانش گریه کنید و مادرم و پدرم شما را وصیت میکنم به صبر و تقوای الهی.و ای پدر و مادرم، اگر از من نارضایتی دارید، با خوبی خودتان مرا ببخشید؛ زیرا میدانم آنطور که باید حق پدر و مادرم را ادا کنم، ادا نکردم و شما مرا به خاطر کوتاهی در اداء حقتان ببخشید و از شما میخواهم که از قوم و خویشان و دوستان و غیره، برایم طلب بخشش بکنید و انشاءالله که آنها و شما مرا ببخشید. انشاءالله از این لحاظ در نزد خداوند روسیاه نباشم؛ زیرا خداوند حق خودش را با شهادت میبخشد و حق مردم را نمیبخشد، پس شما باید مرا ببخشید که لذاتی که در بخشش است در انتقام و راضی نشدن نیست. ای خواهرانم، بر شماست که زینب(س)گونه عمر کنید و همچون زینب(س) سربلند و سرافراز رفتار نمایید و سخنگوی هدف شهیدان باشید و رهروی خط سرخ پاک شهیدان.و ای برادرانم، از شما عذر و پوزش میخواهم که خداحافظی نکردم؛ زیرا وقت نکردم بیایم شما را ملاقات کنم و دوست دارم وقتی فرزندانتان بزرگ شدند، با تربیت اسلامی که شما انشاءالله به آنها خواهی داد، هدف شهیدان که در راه اسلام و مکتب قرآن کشته شدند و خون خود را پای درخت اسلام ریختند، به آنها بگویید و از آنها بخواهید که در آن راه قدم بردارند و از خواهرانم هم همین توقع را دارم و همین سفارش را میکنم و از برادرم و خواهرانم، حلالیت میطلبم؛ زیرا شاید حق برادری خواهری را آنطور که باید و شاید انجام ندادم و همچنین از شما که وصیتم را میخوانید همین سفارش را دارم که رهرو خط شهیدان باشید و به فرزندانتان هم این سفارش را بکنید. والسلام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایدبار
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.