شهید محسن خلیلی فرزند خلیل در تاریخ سی ام اردیبهشت ماه سال 1341 در محلات و در خانواده ای مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود. ایشان یک خواهر و چهار برادر داشتند، و خانواده ی بسیار صمیمی و گرمی بودند. پدرش سخت می کوشید تا نیازهای بچه ها را بر آورده کند. در سال 1341 وارد مدرسه ابتدایی شد و پس از آن که مقطع ابتدایی را به پایان رساند، با علاقه ای که به درس داشت وارد مقطع راهنمایی شد. همان سالها بود که دیگر انقلاب رو به پیروزی بود و او هم غرق در شادی بود. وقتی سنش بالاتر رفت کتاب های مربوط به انقلاب را مطالعه میکرد تا آگاهی اش نسبت به مسائل بیشتر شود. دبیرستان را که شروع کرد، چندی بعد، جنگ تحمیلی و تجاوزات رژیم بعث عراق به خاک ایران شروع شد، و او دیگر نتوانست ببشتر از دوم دبیرستان را تحصیل کند. دلش در جبهه ها بود و به حال دوستانش که در آنجا مشغول خدمتند، غبطه میخورد. با علاقه زیادی که به خانواده اش داشت بالاخره تصمیم به رفتن گرفت، و با عضویت در بسیج و گذراندن دوره های نظامی و عقیدتی در
سال 1366 به جبهه ی جنوب اعزام شد. او پس از شش ماه خدمت مخلصانه در جبهه ی جنوب در عملیات رمضان در منطقه پاسگاه زید، بر اثر اصابت تیر دشمن بعثی در تاریخ بیست و چهارم تیرماه سال 1361 به درجه رفیع شهادت رسید. پیکر مطهر بسیجی گردان امام حسن(ع)بنا بر وصیتی که داشت در زادگاهش و در کنار برادران شهیدش به خاک سپرده شد.
زندگینامه
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
( وَلَا تَحْسبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیل اللَّهِ أَمْوَاتًا بَل أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ)
هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزى داده میشوند. برادران و خواهران مسلمان، ندای هل من ناصر ینصرنی امام شهیدمان، حسین بن علی(ع) از آن سوی صحرای جنوب و در صحرای کربلا هنوز به گوش میرسد و قلب عاشقانش را در خود می سوزاند و لیکن خوش به حال آن عاشقی که خدایش توفیق دهد و با خلوص کار و نیتی که تنها و تنها برای خدا باشد، این راه را بپیماید و قفس تنگ و تاریک تن را بشکند و روحش پروازکنان به معشوق واصل گردد زیرا که دنیا با تمام دو رنگی ها و نیرنگ ها و چهره های نفاق منافقان برای عاشقان الله بسیار کوچک و تحمل ناکردنی است. اما در جبهه ها چه میگذرد، آری اینجا مکان مقدس کربلا است که یاران حسین(ع) مردانه جان فدای اسلام و قرآن میکنند و با نیتی کار تمام وابستگی های دنیایی، یعنی مال و جان و زن و بچه و پدر و مادر را رها کرده اند و شب و روز تمام ذکرشان خداست. ولی خوب این را درک کرده اند که اینجا فقط قدرت لایزال الهی است که یاریشان خواهد کرد و این واقعیتی است انکار ناکردنی و لیکن برادران و خواهران در کنار فرزندان شما از منافقین و خلق های روباه صفت خبری نیست چرا که جبهه های حق علیه باطل جایگاه عشاق خداست و سربازان امام خمینی(ره) به آنها بگویید: ای طرفداران دروغین خلق و ای عروسک های کوکی آمریکا و شوروی، خانه های خلق در این جا ویران شده است و دشمنان اسلام و خلق حتی به کودکان پیرمردان این ملت مستضعف رحم نکرده اند پس به کدام سوراخ خزیده اند ولی امام(ره) امت، این نائب امام زمان(عج)این یاور مستضعفان جهان خطاب به رزمندگان اسلام چنین میفرماید: بدانید، اگر شهید شوید موفقید و اگر هم بر دشمن پیروز شدید، باز هم موفقید این سر صدر اسلام است.خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج) خمینی(ره) را نگهدار. تقاضای من حقیر از ملت مسلمان این است که، این دعا که در بالا نوشته ام را فراموش نکنند و قدر این رهبر را داشته باشند و آن را تنها نگذارند چون تمام مردم جهان مخصوصاً مستضعفان جهان چشم به این رهبر بسته اند، تمام امید اینها نائب امام زمان(عج)است، و امیدوارم خدا، من پر از گناه و پر جرم و نادان را ببخشد اما با این وجود میدانم که خدا رحمان و رحیم است و اگر صد بار توبه کردی و توبه شکستی بازم توبه پذیر است. پدر و مادر عزیزم ای کسانی که بیست سال مرا در دامن پر مهربان رشد و بزرگ نموده اید، بدانید خدای بزرگ امانتی را به شما داده بود و حالا میخواهد آن امانت را بگیرد نکند خدای نکرده ناراحت شوید. شما باید راه حسین(ع و زینب(س) را ادامه دهید. مادر، پدر عزیزم باید من را ببخشید که شما را اذیت کردم و نا فرمانی کردم و به حرف های شما که با یک دنیا محبت بود گوش ندادم، و لیکن خواهرم، برادران عزیزم نکند خدا را فراموش کنید. آرزوی من این است که در خط امام(ره) باشید و به رهنمود های رهبرمان، این قلب تپنده ی جهان گوش فرا دهید و پیوندتان را با خدا محکم کنید و به پدر و مادر پیرم کمک کنید و خیلی به آنها احترام بگذارید امیدوارم که خواهرم، زینب(س) گونه عمل کند و در دعاها شرکت کند و برای من که خیلی گنه کارم دعا کند من را در قطعه شهدای محلات یعنی پیش برادرانم دفن کنید و ضمناً از کسانی که ادعای مالی از اینجانب دارند به خانواده اینجانب مراجعه کنند و طلب خود را بگیرند و در ضمن نماز و روزه های من را که نگرفته ام را برایم بگیرند که در حدود سه سال یا بیشتر است. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته 1361/2/4