شهید محسن حاج رضایی

zendeginameh-1.png

مشخصات

nam.png

نام و نام خانوادگی

محسن حاج رضایی

father.png

نام پدر

محمد

birthday.png

تاریخ تولد

30/05/1342

birth_loc.png

محل تولد

محلات

tarikhe_shahadat.png

تاریخ شهادت

23/11/1364

age.png

سن

22

mahale_shahadat.png

محل شهادت

فاو

mazar.png

مزار

گلزار شهدا محلات _ قطعه یک

name_amaliat.png

نام عملیات

والفجر 8

shoghl.png

شغل

طلبه

ozviat.png

عضویت

بسیجی

شهید محسن حاج رضائی فرزند حاج محمد در سال 1342 در خانواده ای مذهبی در شهرستان محلات دیده به جهان گشود. محسن پس از سپری کردن دوران کودکی تحصیلات خود را در همان شهرستان ادامه داد و موفق به اخذ دیپلم در رشته فلزکاری گردید. با شروع جنگ تحمیلی او نیز مانند دیگر هم رزمان غیر تفرشی دفاع از وطن و دین خود را بر خویش واجب دانست و به دنبال این هدف مقدس از طریق سپاه به جبهه غرب مهاباد کردستان اعزام گردید. در دومین بار عزیمت ایشان به همان منطقه مجروح گردیدند که پس از بستری شدن و طی مراحل بیماری و بهبودی به عنوان عضو رسمی سپاه، وارد این نهاد مقدس گردیدند. دو سال عضو سپاه بودند که با شهادت برادر عزیزش مهدی حاج رضائی که در تاریخ 1361/01/02  به وقوع پیوست سپاه را ترک گفت و برای فراگیری احکام اسلامی و دروس فقهی و دینی وارد حوزه علمیه گردید و بعد در مدت 4 سال که در حوزه علمیه قم مشرول تحصی بودند، چندین بار هم به جبهه اعزام گردیدند و در عملیات های خیبر و بدر و الفجر مقدماتی شرکت نمودند. محسن سرانجام به دنبال هدف مقدس برادرش تحصیل را رها کرده و با شرکت در عملیات پیروزمندانه و الفجر 8 و بعد از افتخار آفرینی های فراوان به همراه دیگر برادران هم رزمش بر اثر اصابت ترکش به پیکرش دامن از جهان خاکی برکشید و روح پاکش را تقدیم دوست کرد. و خدا خواست تا سومین پسر این خانواده -علی- هم در عملیات مرصاد در مرداد ماه 1367 به برادران شهیدش بپیوندد.
biography.png

زندگینامه

will.png

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم اَلسلامُ عَلَیْکَ یا ابا عَبدِاللهِ اَلسلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ اینک که کوتاه گامی چند، تا لحظه زیبا و دیدنی شهادتم باقی نمانده، فرصت را غنیمت دانستم و قلم را در بنان مجرم و عاصیم فشرده و با دخول در مرکب خون، فریاد بلند یک رهگذر را که مسمی به شهادتنامه است، با شهادت به وحدانیت حضرت حق سبحانه و تعالی آغاز و با درود و تهنیت به حضور بقیه الله الاعظم (عج) ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء و نائب بر حقش خمینی (قدس سره) روح خدا، این مجموعه به خاطر رفته را به اوراق کوتاه این دفتر منقش می کنم. روزگاری بر من گذشت و ایامی چند را به غفلت و جهالت بگذراندم، گُم بودم به این سو و آن سو می دویدم، مطلوبی را طلب می کردم که از دریافتنش عاجز بودم، نمی دیدمش ولی از دورا دور و از پشت هزاران پرده غبارآلود، نامش را ورد زبانم کرده بودم. در همین لحظات جدایی می خواهم نکته ای را فاش سازم و فریاد بلندی را در این صحنه طنین افکنم اما چه کنم که من عاجزم از گفتن و خلق از شنیدن به هر نحو پس از مدتی سرگشتگی در وادی ظلمت و جهالت، گمگشته وار و بینوا سر به این صحرا نهادم تا جلوه های جمیل یار را نظاره کنم و تبسم زیبای وصال را به تماشا بنشینم. بَه! چه زمان زیبایی، تو در کجای زمانه این چنین با دامنی سیاه و کوله ای تهی از بار این همه هستی های شیرین و بودن های با او را احساس کرده ای، تو چه دیده ای که این چنین بر مشتی خار چنگ برده ای و گامی در مسیر نمی گذاری و لختی این کاروان جاودانی را مصاحبت نمی کنی؟ چرا چرا؟ تو چگونه ای… ای انسان ها هشدارتان باد که امروز روز خویشتن یابی است، روزگار خودیابی است. بیائید و این خودِ اصیل خودتان را که در پشت حجاب های فراوان فراموش گردیده دریابیدش. الهی اگر چه شب فراق تاریک است دل خوش دارم که صبح وصال نزدیک است….. من دوست دارم عاشق باشم و تو معشوقم و تنها در عشق تو بسوزم و تنها با تو بسازم. آیا ای خدای مهربان من! مرا هنگام نشده است؟؟ که دیده دیگر از فرط اشک تاب دیدن ندارد، جوارح و جوانحم (قلبم) از خوف و شوق لقای تو توان از دست داده و لرزان و ترسان گشته است. در آخرای محبوب من تو را به خودت و به وجهت قسم می دهم که مرا انتظار بس است بس! خدایا مرا ببخش. محسن حاج رضائی اسفند 1362
job-interview.png

مصاحبه

۲ دیدگاه در “شهید محسن حاج رضایی

  1. ایمانم گفت:

    عالی

  2. مصطفی عزتی راد گفت:

    شهید محسن حاج رضایی ققنوس شهدای محلات هستن. عارفی سوخته دل که فقط نگاه کردن به عکسشون انسان رو یاد خدا میندازه!
    خوش به سعادت کسانی که از نزدیک درکشون کردن…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایدبار
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.