شهید محمدرضا (بابک) رضایی

zendeginameh-1.png

مشخصات

nam.png

نام و نام خانوادگی

محمدرضا بابک رضایی

father.png

نام پدر

رضاقلی

birthday.png

تاریخ تولد

05/11/1349

birth_loc.png

محل تولد

محلات

tarikhe_shahadat.png

تاریخ شهادت

03/12/1369

age.png

سن

20

mahale_shahadat.png

محل شهادت

دشت عباس چنانه

mazar.png

مزار

گلزار شهدا محلات _ قطعه دو

name_amaliat.png

نام عملیات

پدافندی

shoghl.png

شغل

سرباز

ozviat.png

عضویت

سرباز

سحرگاهان شب قدر ماه مبارک رمضان سال 1347 مولودی مبارک به جهان گذاشت و او را به مناسبت با ایام شهادت مولایش حضرت علی(ع) امیر نام نهادند. از همان آغاز معلوم بود که در راه امام و پیشوایش گام بر میدارد و از شیعیان مخلص او میگردد. دوران کودکی هوش و استعداد او باعث تعجب نزدیکانش شد. در 3 یا 4 سالگی نماز و مقداری از آیات قرآن را فرا گرفت. در ماه ذی الحجه همان سنین بود که بر اثر بردن او به مسجد در طی ده شب آیه مخصوص نماز دهه آن ماه را فرا گرفت یعنی آیه (وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَةً …) از این هم فراتر رفته کلمات انگلیسی که برادرانش در مدرسه میخواندند نیز یاد گرفت. با ادب و با تربیت بود. او در زمان کودکی زبانزد اقوام وآشنایان بود. حتی تا قبل از شهادتش وقتی می خواستند از یک بچه با ادب و با تربیت نام ببرند، امیر را مثال میزدند. درسن6سالگی وارد دبستان شد و دوران مدرسه را تا کلاس چهارم پشت سر گذاشت. کلاس پنجم او مصادف با روز های انقلاب و بالاخره پیروزی انقلاب بود. با این که سن زیادی نداشت ولی انقلاب در وجودش ریشه دوانده بود. و به قول خودش آرزو میکرد بتواند خدمتگزاری برای انقلاب و اسلام باشد. در نوجوانی دریکی از گروههای مقاومت بسیج مستضعفین پایگاه مقاومت والفجر کنونی مشغول خدمت به اسلام و انقلاب شد. او همچنین در نوجوانی به رشته ورزشی والیبال روی آورد و علاوه بر عضویت در تیم والیبال مدرسه در مسابقات شهرستانی رده نوجوانان این رشته نیز حضور چشمگیری داشت. پس از افتتاح پایگاه شهید رجایی در این مکان مقدس خدمتش را به اسلام و انقلاب ادامه داد و یکی از اعضای فعال این پایگاه شناخته شد و در همین راستا دوره های آموزشی بسیج را طی کرد. پس از فعالیت های داخل پایگاه بالاخره در تاریخ65/1/18به جبهه های نور اعزام شد. هنگام رفتن به جبهه شوق عجیبی داشت و ساعت شماری میکرد که چه موقع روانه میشوند. شاید بهترین لحظه های عمر او را هنگام عزیمت به جبهه و در جبهه بتوان نام برد. در طی مدتی که جبهه بود نامه هایی میفرستاد و در تمام نامههایش این جمله رامی نوشت که ما اینجا مشغول خوردن و خوابیدن هستیم. هیچگاه رنج ها و مشقت های جبهه نتوانست روح بزرگ او را به زانود درآورد و بتواند این مشکلات را بر زبانش جاری کند. در نامه هایش دعای برای امام(قدس سره) و رزمندگان را سفارشمیکرد. تا این که پس از مدتی نبرد با دو دشمن درونی و بیرونی در مقابله با خصم پلید و زبون همچون مولایش حضرت علی(ع) در سحرگاهان ماه مبارک رمضان در یکی از جبهه های گرم و خونین خوزستان به شرف شهادت نائل آمد و خون سرخش سرزمین اسلامی مان را رنگین کرد و درخت اسلام را آبیاری نمود. آری امیر در شب قدر ماهرمضان وارد دنیای فانی شد و در شب قدر در منزلگاه ابدی سکنی گزید و در دل خاک جای گرفت و در اینشهادت و در دل خاک جای گرفتن، نیز به مولایش حضرت علی(ع) اقتدا کرد. برادرش محمدجعفر، تنها شش ماه بعد در کنارش در گلزار شهدای شهر محلات به خاک سپرده شد.
biography.png

زندگینامه

will.png

وصیت نامه

بسمالله الرحمن الرحیم درحقیقت خدا ازمؤمنان جان و مالشان رابه بهاى این که بهشت براى آنان باشد،خریده است همان کسانی که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند این به عنوان وعده حقی در تورات و انجیل و قرآن برعهده اوست و چه کسى ازخدا به عهدخویش وفادارتر است پس به این معامله اى که با او کرده اید شادمان باشید و این همان کامیابی بزرگ است. من محمدرضا (امیر) رضایى هستم 18 بهار را پشت سر گذاشته ام. روزهائی که انقلاب پیروز میشد من یک پسربچه 10-11ساله اى بودم و از همان روزها انقلاب و روح  مبارزه در من دمیده شد. بیاد دارم که در آن دوران آرزو داشتم بتوانم خدمتگزار انقلاب و اسلام باشم می خواستم به آئینى که تار و پود من لبریز از عشق به آن بود یعنى به اسلام خدمت بکنم. هر بار که چشمم به یک پاسدار میافتاد دلم در سینه می تپید . هر بار که از تلویزیون سیمای ملکوتی امام(قدس سره) رامی دیدم آرزو میکردم که بتوانم این جان ناقابل خود را فداى امام(قدس سره)عزیز و اسلام بکنم. به هر حال بعد از اعزام به جبهه و بعد از آموزش ها به خط اعزام شدیم و پیش از آن که به خط بروم صلاح دیدم که وصیتنامه خود را بنویسم . اینجانب وصیت می کنم  که اگر توانستم شهادت را در بر بگیرم و آن را بفشارم، مرا در گلزار شهدا بغل قبر شهیدمهدى رجبى یعنى بالاى قبر مهدى رجبى که طرف مزار خانواده شهدا است به خاک بسپارید. مقدار دارایى هم که دارم هر طور که خودتان صلاح میدانید آن را خرج کنید یا به جبهه و پایگاه و جایى کمک کنید. از شما عزیزان تقاضادارم که راه شهیدان را ادامه دهید از شما خواهرانم تقاضا دارم که همچون زینب(س) مقاومت کنید و زینب(س)وار در جامعه زندگى کنید. همچنین از شما برادرانم تقاضا دارم که همچون حسین بن على(ع) زندگى کنید و زیربار ذلت نروید که مرگ در راه خدا بهتر از زندگى ننگین است.
job-interview.png

مصاحبه

۲ دیدگاه در “شهید محمدرضا (بابک) رضایی

  1. حسین رضایی گفت:

    باسلام،وقت بخیر،باعرض معذرت میخواستم عرض کنم که مشخصات برادرم را به جز اسم وفامیل،همه اشتباه میباشد

    1. mohammad گفت:

      سلام.وقت به خیر. با عرض پوزش اصلاح شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایدبار
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.