شهید والامقام محمدرضا مشفقی در پانزدهم مهرماه سال 1338 در شهرستان زیبای محلات در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. روزهای زیبای کودکی را در میان اعضای ساده و صمیمی خانواده و در کنار هم بازیهای کودکی گذراند و به دلی مساعد نبودن شرایط تا سوم ابتدایی درس خواند و پس از آن ادامه تحصیل نداد.
پس از ترک تحصیل برای کمک به خانواده در امور مادی به کار مشغول شد. کارگر بود و دستان پینه بسته اش نشان از زحمات فراوانش داشت. در روزهای انقلاب در تظاهرات و راه پیماییها شرکت فعال داشت و همیشه در حرکات انقلابی شرکت میکرد. در نگهبانیها اوای انقلاب همواره همراه دوستانش بود و شبها در محله نگهبانی میداد. علاقه عجیبی به انقلاب داشت و مرید حضرت امام (قدس سره) بود. همیشه در سخنرانیها بود و از گفته های آنها برای دیگران صحبت میکرد. زمزمه های دعای کمیل در شبهای جمعه اش هرگز فراموش نمیشد و هنوز هم در گوش همه دوستانش طنین انداز میشود. در روزهای نخست تأسیس بسیج، در بسیج ثبت نام کرد و هر روز صبح برای آموزش در پایگاه بسیج حاضر میشد. تا اینکه خود نیز چون دیگر غیور مردان وطن در راه جبهه قرار گرفت و رهسپار جبهه های نبرد شد. او معتقد بود با دیگر برادران مبارز فرقی ندارد و باید در راه وطن خدمت کند. کمی در بردنشان تعلل کردند که او را بسیار ناراحت کرده بود. تا اینکه بالاخره با مادر و برادرانش خداحافظی کرد و راهی جبهه شد. مدتی بعد نامه ای از او رسید که در آن نوشته بود«:من فقط به چهار چیز فکر میکنم، اسلام و قرآن و میهنم و امام (قدس سره) عزیز .»
او به عنوان بسیجی گردان رزمی سپاه گیلانغرب در جبهه بود که در یکم دیماه سال 1360 در ارتفاعات شیاکوه به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید را در گلزار شهدای محلات به خاک سپردند.