شهید، محمدرضا اسلامبیک، در سال 1342 در روستای لریجان از توابع شهرستان محلات و در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. شد پنج شنبه و در هنگام غروب به دنیا آمد تا تمام خانه را با نور خویش روشن کند. تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی در مدرسه روستا ادامه داد و به خاطر مسائل و مشکلاتی که داشت مجبور به ترک تحصیل شد. مادرش میگوید که:در ماه های رمضان و محرم در مسجد چایی پخش میکرد و این گونه به عزاداران اباعبدالله (ع)خدمت میکرد. از معدنی که کار میکرد بر میگشت، برای اینکه من ببینمش؛ به منزل میآمد و وضو میگرفت و به مسجد میرفت،مسجد از منزل ما دور بود، نیمه شب بیدارشدم و دیدم از اتاق محمدرضا صدای العفو میآید. وقتی رفتم، دیدم که مشغول خواندن نماز شد است و در حال راز و نیاز با خالق و معبودش میباشد. علاقه زیادی به خانواده داشت. از مدرسه که میآمد، خواهر کوچکش را بر میکرد و میبوسید و تغذیه ای را که در مدرسه به او داده بودند، به خواهرش میداد. در کارهای مزرعه به همه مردم روستا کمک میکرد و همه مردم را عاشقانه دوست داشت. با آغاز جنگ تحمیلی و به فرمان امام خمینی(قدس سره)، به جبهه رفت؛ لبیک گوی امامش بود و به عنوان بسیجی بهسپاه رفت تا از کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی دفاع کند. شد 19 ماه رمضان در عملیات رمضان از ناحیه سر مجروح شد و چهار روز در اندیمشک بیهوش بود و از آن جا به اراک منتقل شد ولی به ما نگفتند شهید، محمدرضا اسلامبیگ، در بی ت و نجم آبان ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی نهرعنبر و در عملیات محرم،بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.