شهید محمدباقر بهرامی

zendeginameh-1.png

مشخصات

nam.png

نام و نام خانوادگی

محمدباقر بهرامی

father.png

نام پدر

محمدتقی

birthday.png

تاریخ تولد

20/04/1343

birth_loc.png

محل تولد

محلات

tarikhe_shahadat.png

تاریخ شهادت

26/12/1363

mahale_shahadat.png

محل شهادت

خاک عراق

mazar.png

مزار

روستا ورین

name_amaliat.png

نام عملیات

بدر

shoghl.png

شغل

پاسدار

ozviat.png

عضویت

کادر سپاه

شهید محمدباقر بهرامی در بیستم تیر ماه سال 1343 در روستای ورین از توابع شهرستان محلات و در خانوادهای مذهبی و کارگر دیده به جهان هستی گشود. تحصیلاتش را در مدرسه ی راهنمایی روستا آغاز کرد و توانست درس و تحصیلش را تا مقطع متوسطه ادامه دهد و با گرفتن مدرک دیپلم تحصیلاتش را به اتمام رساند. درسخوان بود و به درس علاقه نشان میداد و گذشته از همه ی اینها اخلاق خوبی که داشت از او مردی ساخته بود که هم همکلاسی هایش و هم معلمانش از او به عنوان یک دانش آموز خوش اخلاق و منظم یاد میکنند. با آغاز جنگ تحمیلی درس را رها کرد و داوطلبانه از سوی بسیج به جبهه رفت، در بازگشت از منطقه عملیاتی به عضویت سپاه در آمد و در واحد مخابرات مشرول فعالیت شد. او مسئول مخابرات گردان ولیعصر(عج)بود که در بیست و ششم اسفند ماه سال 1363 در منطقه ی پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای روستای ورین کنار امام زاده محمد(ع) به خاک سپردند.
biography.png

زندگینامه

will.png

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم <>. در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهاى این که بهشت براى آنان باشد خریده است همان کسانى که در راه خدا مىجنگند و میکشند و کشته مىشوند. به نام نامی الله پاسدار حرمت خون شهیدان و در هم کوبنده جبازان و ظالمان، بنام معبودی که ما را بیافرید و از رحمت واسعه خویش همه ما را تعادل بخشید و بنام مسجودی که با فرستادن ائمه و معصومین(ع) انسانها را از وادی جهل نادانی به صراط مستقیم هدایت نمودند و سلام بر مهدی موعود(عج) عصاره خلقت و فرزند پاک زهرای اطهر(س) و نائب بر حقش امام خمینی(قدس سره )بنیانگذار جمهوری اسلامی و خانواده های معظم شهدا و با استعانت و درخواست کمک از درگاه خداوند متعال و به امید آن که بتوانم در روز قیامت در صف شهدای کربلا سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) محشور شوم، وصیتنامه خود را آغاز میکنم. پدر و مادر عزیزم، خدمت شما سروران سلام علیکم؛ پدر و مادر اگر چه هم نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم و حق بزرگی را که برگردنم داشتید ادا نمایم بالاخص تو ای مادر گرامی و مهربان که بعد از پروردگار و انبیاء و امامان(ع) این تو هستی که حق بزرگی بر گردنم داری ولی من نتوانسته ام گوشهای از این زحمات بی پایان را جبران نمایم ولی امید این را دارم که خدای رحیم در روز پاداش و جزا خودش تلافی نماید اما بدانید که من این راه را کور کورانه انتخاب نکردم و هیچ زوری هم نبوده تنها وظیفه اسلامی ایجاب مینمود تا بیایم که آیا لیاقت داریم که <> باشیم چون شهادت بس نور عظیمی است و اگر این فوز عظیم نصیب من گردید از شما حلالیت میطلبم و میخواهم که این بنده حقیر را حلال کنید. این انقلاب به خون جوانان احتیاج دارد چون که از یک طرف باید جان خود را فدا کنیم تا آینده این انقلاب پا بر جا بماند و از طرف دیگر باید بمانیم تا به این انقلاب خدمت کنیم و شهید آینده شویم چه میشود که امروز شهید شویم و باز دوباره زنده شویم و شهید گردیم و ای کاش که من صدجان داشتم و به پای این انقلاب میریختم تا آبیاری گردد و دوست دارم که با بدنی خونین و پاره پاره خدمت رسول خدا(ص) و حسین (ع)برسم. ای پدرجان تا میتوانید در خط اسلام و روحانیت باشید و همیشه از این قشر زحمتکش و دل سوز به حال اسلام دفاع کنید و نگذارید که امام(قدس سره) تنها بماند چون توفیق بزرگی است که نصیبمان شده است و امیدوارم که این انقلاب تا ظهور حضرت مهدی(عج) باقی بماند تا آن جا که امکان دارد مجالس مرا پر محتوا و خدا پسند بگیرید و دوست ندارم افرادی که بر ضد این انقلاب نق میزنند در مجلس من شرکت نمایند. شما را دعوت به صبر و بردباری میکنم اگر چه کوچکتر از آنم که بخواهم نصیحت کرده باشم اما خوب <>. تقوی را تقوی را تقوی را پیشه خود کنید و خدا ترس باشید. و حال سخنی با برادرانم از شما میخواهم که اسلحه ام را بردارید و بر ضد دشمنان بجنگید نه بخاطر انتقام جویی بلکه بخاطر محو دشمنان اسلام آن طور که علی(ع) میجنگد. و شما ای خواهرانم و همسر عزیزان مهربان تقاضا دارم که فقدان من گریه نکنید و بر سر خود نزنید بلکه دستها را به آستان قدس بلند کرده و بگوئید که خداوندا این قربانی را از خانواده ما بپذیر و هر زمان که خواستی برای من گریه کنید مصیبت زینب کبری (س)را در روز عاشورا بیاد آورید و بجای من برای مظلومیت امام حسین (ع) و یارانش گریه کنید و برای من اشک شوق بریزید پدر و مادرم با همسرم بخوبی رفتار کنید و حق او را به نحو احسنت ادا نمائید و از پولی که پس انداز دارم در هر کاری که صلاح میدانید مصرف کنید و یک ماه روزه قرضی یک ماه هم نماز قرضی برایم بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایدبار
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.