شهید جمال مجدیان در دوم فروردین ماه سال 1331 در خانواده ای بسیار متدین و مذهبی در شهر زیبای محلات به دنیا آمد. کسی که در زندگی کوتاه اما پر ثمرش تلاش کرد تا قدمی در راه اسلام بردارد و به کشور عزیزمان ایران خدمتی کرده باشد. کودکی که روزهای شاد و کودکانه اش را در کانون پر مهر خانواده و در دامن عطوفت پدر و مادر پشت سر گذاشت. کودکی که هنوز هم خنده های شادمانه و گریه های گاه گاهش در ذهن دیگران می پیچد و او را در یادها و خاطرات زنده نگه داشته است. از سن هفت سالگی وارد دبستان شد و دوران دبستانش را با موفقیت سپری کرد و پس از آن درس را در دوره راهنمایی ادامه داد. تا سوم راهنمایی درس خواند و موفق به اخذ مدرک سیکل شد. پس از فراغت از تحصیل در کنار پدر مهربان و زحمتکشش در نانوایی مشغول به کار شد. به مدت 5 سال در نانوایی کار می کرد تا نان تازه ای که بر سفره های مردم می نشیند، بوی مهربانی دهد و خستگی کار روزانه را از تن مردم زحمتکش بیرون کند. او کار می کرد تا یاری رسان در در کارهای بیرون باشد و کمکی هم به خانواده در تأمین هزینه های زندگی کند. جوانی که از کودکی و نوجوانی به دین و مذهب علاقه زیادی نشان می داد و به نماز خواندن بسیار پایبند بود. در سن 14 سالگی در لباس مقدس سربازی قرار گرفت و به ایران عزیز خدمت کرد. پس از پایان خدمت در بیست و دو سالگی ازدواج کرد و زندگی مشترکش را آغاز کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند بود که روشنایی بخش زندگی مشترکشان بود. همسری مهربان داشت که در تمام امور یاری کننده ایشان بود.مدتی را در کنار خانواده خود اسکان داشتند تا اینکه با رنج و زحمت فراوان خانه ای مستقل گرفت. مدتی بیماری را تحمل کرد تا با یاری امام هشتم، امام رضا (ع) شفا یافت و سلامتی اش را به دست آورد. جنگ تحمیلی که شروع شد، در لباس بسیج و به صورت داوطلبانه با گروهی از رزمندگان شهر محلات به فرماندهی شهید هادی زاده رهسپار جبهه های حق علیه باطل شد و پس از مدتی بعد از عملیات مطلع الفجر در پانزدهم دیماه سال 1360 در منطقه شیاکوه به درجه رفیع شهادت دست یافت. پیکر مطهر شهید تا پانزدهم مهرماه سال 1361 مفقود بود و پس از شناسایی در گلزار شهدای شهر محلات به خاک سپرده شد.
۱ دیدگاه در “شهید جمال مجدیان”
دادشم روحت شاد
دادش برایم دعا کن که از پل با دست پر عبور کنیم.