شهید حسین بهرامی در یکی از روزهایی که سرآغاز سردی هوا بود و یکی از فصل های سفید خداوند، در دی ماه
سال 1337 در روستای ورسفلی از توابع شهرستان محلات در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان هستی گشود.
تا گلی از گل تان و بوستان خدایی باشد و هدیه ای برای خانواده ی بهرامی تا چون گل از او مراقبت کنند و رسیدگی شان را در قالب تربیت اسلامی نشان دهند. تربیتی بر مدار مکتب الهی و قرآنی و مکتب سرخ عاشورا که درس زندگی
می دهد و درس افتادگی و هم درس آزادی و آزادگی، حسین (ع)مظهر پاکی و آزادی است و همه ی آزادمردان
این مرز و بوم به او اقتدا میکنند.
دوران کودکی اش را در کنار پدر و مادری مهربان در مزرعه همراه پدر با سختی ها و مشکلات آشنا میشد و درس
ایستادگی و استقامت میدید. هفت ساله که شد برای تحصیل به مدرسه ی روستا رفت و دوره ی ابتدایی و راهنمایی اش را سپری کرد و برای دورهی دبیرستان به شهرستان محلات رفت و در رشته ی ریاضی فیزیک توانست دیپلم بگیرد.
مادرش میگوید نامش را به عشق امام حسین (ع)خودم انتخاب کردم تا ارادتم به صاحب اسم را نشان دهم. میگوید
از همان ابتدا اهل مسجد بود و معنوی فکر میکرد و معنوی عمل میکرد، زمان انقلاب نیز در تظاهرات و راهپیمایی ها
حضوری فعال داشت و در بین روستاییان و روستاهای اطراف عکس و اعلامیه ی امام خمینی (قدس سره)را پخش میکرد تا آنها را با افکار و عقاید امام (قدس سره) راحل آشنا کند و عکس ایشان را در خانه هایشان داشته باشند.
اهل ورزش و بازی نبود، اهل کار بود و تمام اوقاتی که از مدرسه می آمد و به نوعی اوقات فراغتش بودند در کنار
پدرش بود و در کارهای ایشان در روستا کمک میکرد و در کنار کمک به پدر به یاری کسانی میرفت که از او کمک میخواستند، دستگیری اش از دیگران به نوعی بود که زبانزد شده بود و یکی از خصوصیات خویش به شمار
می رفت. شهید حسین بهرامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که سپاه پاسداران تاسیس شد برای پوشیدن لباس سبز این نهاد به سپاه روی آورد و به عضویت این نهاد در آمد.
شهید حسین بهرامی از روستای ور سفلی به جبهه رفت و در منطقه ی دارخوین در حین عملیاتی پدافندی بر اثر
اصابت گلوله به قلب و بدنش به شهادت رسید. در بیست و یکم خرداد ماه سال 1366 بود که رو بلندش پرواز کرد
و به یاران و دوستان شهیدش پیوست. پیکر مطهرش را در روستای ورین به خاک سپردند. او نزدیک پنج سال بعد
میزبانی برادر شهیدش -علی- را که در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید را به عهده گرفت.
زندگینامه
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
<> .
درود بر شهیدان تاریخ ساز و حماسه آفرین کربلاء و درود بر تمام شهیدانی که برای استقدار جامعه اسلامی مبارزه
کردند و با خون خویش درس مبارزه با استکبار و کفر جهانی را به ما آموختند
درود بر امام (قدس سره)امت و درود بر نجات دهنده و ناخدای کشتی طوفان زده امت مسلمان ایران، امام خمینی(قدس سر) حمد و سپاس ایزد منان را که بر ما منت نهاده تا در جبهه حق علیه استکبار جهانی بجنگیم و اکنون که وظیفه شرعی است بر ما که در جنگی که مزدوران شرق و غرب بر ما تحمیل کردند، شرکت کنیم و در راه حق بجنگیم و باید در راه حق سخت ترین شرایط را به جان و کسانی که در راه حق گام بر میدارند در هر شرایطی قرار بگیرند، نا چیز است و هیچ پیشامدی برای آنها شر نیست حتی کشته شدن در راه حق.
پیام من به امت قهرمان و مسلمان ایران این است که گرده محور امامت و ولایت گرد آیند و گوش به فرمان
روحانیت مبارزه کرد که در رأس آن امام خمینی(قدس سره) است باشند و از تاریخ گذشته عبرت بگیرند، گوش به حرف
منحوفین و التقاطیون چپ و راست ندهید و از تکرار تاریخ گذشته جلوگیری کنید.
ای پدر بزرگوارم سلام مرا بپذیر و حلالم کن و استقامت و بردباری را در انجام مسئولیت های خویش کوشا باش و
تو ای مادر مهربانم سلام مرا بپذیر و حلالم کن و مبادا در فقدان من گریه کنی که در راه رسیدن به هدف خویش در
حرکتم و از خداوند طلب شهادت برایم کن و در انجام مسئولیت های اسلامی خویش کوشا باش و در تربیت فرزندان
همچون گذشته کوشش کن و آنها را به وظایف اسلامی خویش آشنا کن.
وصیت میکنم به پدر ارجمندم که هر چه پول من دارم در راه اسلام خرج کند و اگر میتواند با پول های من یک
کتابخانه اسلامی درست کند و برایم یک سال نماز و 15 روز روزه بگی