در دوازدهمین روز از آبان ماه سال 1335 در شهرستان زیبای محلات در استان مرکزی پا به عرصه هستی نهاد. محلات شهر زیبای گل ها بود و غلامعلی یکی از لاله های خونینی بود که دست بی رحم دشمن او را از شاخه چید و سرخی خونش تا ابد بر دشت ایران زمین حک شد. در خانوادهای مذهبی و متدین با وضعی نسبتاً متوسط دیده به جهان بگذارند پدر و مادر علاقه مند بودند تا نام او را(امیر)بگذارند اما بنابر ارادتی که به مولای عاشقان امیرالمؤمنین (ع) داشتند نامش را غلامعلی گذاشتند. برادرانی داشت که با آنها علاوه بر برادری، دوستی و رفاقت نیز داشت. روزهایزیبای کودکی اش را در کانون پر مهر خانواده گذراند و خنده های سرخوشانه و زیبایش را در ذهن و جان اعضای خانواده حک کرد. که هنوز هم برادرانش از او با خنده های زیبا و اخلاق نیکویش یاد می کنند. چون خواهر نداشت همواره به مادر در کارهای خانه کمک می کرد و او را تنها نمی گذاشت. کودکی با هوش و با ذکاوت بود و به درس خواندن علاقه زیادی داشت به همین دلی همزمان رفتن به مدرسه اشتیاق زیادی وجودش را فرا گرفته بود. بنابراین با شور و شوق فراوان وارد مدرسه شد دوران ابتدایی و راهنمایی را پشت سر گذاشت و پس از آن وارد دبیرستان شد. دوران دبیرستانش را هم با موفقیت سپری کرد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. از کودکی به مسجد رفتن علاقه زیادی داشت و همواره در مسجد همراه پدر بود و همین امر باعث شده بود که به نماز و عبادت و دیگر فرایض دینی و مذهبی اهمیت زیادی بدهد. به قرآن و نماز علاقه زیادی داشت و همواره درمراسمات مذهبی شرکت میکرد. در سال 1359 ازدواج کرد و مسئولیت زندگی مشترک را به عهده گرفت. و تلاش می کرد تا زندگی خوب و آرامی را برای همسرش فراهم کند. پس از اتمام درسش به عضویت سپاه در آمد و در حفاظت از امام جمعه وقت خدمت می کرد. پس از مدتی عازم منطقه جنگی شد. مدت شش ماه در جبهه های جنوب کشور حضور داشت و در عملیات های مختلفی شرکت کرد تا این که در دومین روز از بهار سال 1361 در منطقه شوش در عملیات فتح المبین با اصابت ترکش به بدنش شهد شیرین شهادت را نوشید. روحش آسمانی شد و جسمش در محلات در کنار برادر شهیدش (مهدی)به خاک سپرده شد.