شهید ابراهیم رجبی

zendeginameh-1.png

مشخصات

nam.png

نام و نام خانوادگی

ابراهیم رجبی

father.png

نام پدر

احمد

birthday.png

تاریخ تولد

26/11/1316

birth_loc.png

محل تولد

ورین

tarikhe_shahadat.png

تاریخ شهادت

23/11/1364

age.png

سن

48

mahale_shahadat.png

محل شهادت

فاو

mazar.png

مزار

روستا ورین

name_amaliat.png

نام عملیات

والفجر8

shoghl.png

شغل

کشاورز

ozviat.png

عضویت

بسیجی

شهید ابراهیم رجبی فرزند احمد در بیست و ششم بهمن ماه سال 1316 در روستای ورعلیا از توابع محلات در خانواده ای مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود. از کودکی پدرش را یاری می کرد و نمی گذاشت کارهای کشاورزی را یک تنه انجام دهد. مردم محله او را به جهت اخلاق و رفتار بسیار دوست داشتند و اگر او را چند روزی نمی دیدند جویای احوالش می شدند. از مادرش می خواست برایش عاقبت بخیری را از خدا بخواهد. در جوانی با تلاش مضاعف خواندن و نوشتن و تلاوت قرآن را آموخت. به خمس و زکات مالش بسیار مقید بود و همیشه آنها را در موعد مقرر حساب میکرد. در جوانی به سنت پیامبر (ص) عمل کرد و زندگی مشترک خود را آغاز کرد که ثمره آن سه دختر و سه پسر بود. هنگامی که انقلاب به پیروزی رسید مانند اکثر انقلابیون در صف مبارزین قرار داشت و برای پیروزی اسلام بر کفر، هر کاری از دستش بر می آمد انجام داد. از زمان شروع تجاوز رژیم بعث عراق به میهن اسلامی در فکر دفاع از میهنش بود و می خواست زودتر به صف رزمندگان اسلام بپیوندد. مردم را به پیروی از ولایت فقیه و دفاع از انقلاب دعوت می کرد. در آستانه شصت سالگی مثل یک جوان در برنامه های بسیج شرکت می کرد و با شوق فراوان آموزش دید و به عنوان بسیجی در همان اوایل جنگ به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. ایشان در عملیات های مختلف، رشادت و دلیری های بسیاری را از خود نشان داد. عشق به شهادت، بزرگترین آرزوی او بود. سرانجام پس از بیست و چهار ماه خدمت در جبهه در تاریخ بیست و سوم بهمن ماه سال 1364 در عملیات والفجر 8 بر اثر اصابت ترکش به سر و دستش در منطقه بندر فاو به فیض شهادت نائل گردید. پیکر پاکش پس از بازگشت از منطقه، در روستای ورین به خاک سپرده شد.
biography.png

زندگینامه

will.png

وصیت نامه

بسمه تعالی « الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیل اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ » با درود به پیشگاه ولیعصر (عج) و نائب بر حقش امام خمینی (قدس سره) و با سلام بر تمامی شهدای عزیز اسلام و با سلام بر امت حزب الله وصیت نامه خود را بدین شرح آغاز میکنم. اینجانب ابراهیم رجبی به قصد پاسداری از حریم مقدس اسلام عزیز و حمایت از امام (قدس سره) بزرگوار و رهبر عظیم الشأن عازم جبهه میگردیم. آمدم تا با سلاحی که بر دوش دارم با تمامی ظلم و ستم و فساد مبارزه کنم و کافران متجاوز و از خدا بی خبر را نابود کنم. من با پیروی از فرمان امام (قدس سره) امت مبنی بر دفاع از اسلام عزیز و جمهوری اسلامی راهی این وادی شده ام. چه سالهای زیادی که در مصیبت حسین بن علی (ع) شرکت جستیم و بر مصیبت بزرگ وارده بر آن حضرت و اهل بیت (ع) گریستیم. با خود گفتیم ای کاش ما نیز در کربلای حسین (ع)     می بودیم و او را یاری می نمودیم چه بسیار آرزو می کردیم که ای کاش ما می بودیم و در رکاب آن حضرت برای دفاع از حریم اسلام جهاد میکردیم و اکنون اگر به دقت نظر کنیم می یابیم که اینجا نیز کربلاست و این خط امام (قدس سره) نیز خط همان سرور شهیدان حسین بن علی (ع) است و صدام و همه جنایتکاران ابرقدرت و همه حاکمان جور مانند یزدیدند. بنابراین اگر بنشینیم و سکوت نماییم و حرکت نکنیم و به فریاد بلند امام و نمایندگان آن حضرت لبیک نگوییم؟ از کاروان حسین (ع) به دور مانده ایم و سکوت ما تأییدی بر جنایت یزید و صدام و همه حاکمان است. من بنده محتاج خدا اکنون راهی صحنه های جنگ شدم. تا با فریادی بلند بگویم من حسین (ع) را واقعاً دوست می دارم و سخن فرزندش را نیز به جان می خرم و آمدم تا به همه بفهمانم که با یزید مخالفم و شدیداً با دشمنان حسین (ع) و دین و آئین حسین (ع) در جنگیم. خدایا تو خود این عمل بس اندر را از من قبول بفرما. اینجا چند وصیت دارم که باید به عرض برسانم. محمد فرزند بزرگم را به عنوان وصیت خود بر می گزینم و کارهای لازم را در بعد خود به عهده او می گذارم. از قبیل این که مهریه مادرش را به ایشان برگرداند و آنچه از مال اینجانب باقی مانده همه بین خودتان شش نفر به    گونه ای که اسلام عزیز خواسته است، تقدیم کنید. در ضمن آن زمین و باغ که مربوط به ارث مادربزرگ است، مانده است و به اجازه مادرت فروخته شده، اکنون پول آن را که جمعاً 150000 ریال می باشد به مادرت بپردازد. حدود 5000 ریال نیز سهم امام بدهکارم که ترتیب آن را نیز بده. محمدجان 6000 ریال به عنوان رد مظالم و 40000 ریال به عنوان خمس پرداخت کن تا ان شاءالله چیزی در زمه ما نماند. در ضمن 10 روز روزه بدهکارم، برای من بگیرید و کفاره 400 تومان بدهید. سخنی نیز با شما فرزندان عزیزم: فرزندان خوبم وصیتم به یکایک شما این است که همیشه در اجرای احکام مقدس اسلام کوشش زیاد داشته باشید. مبادا از شما خلافی و عملی صادر شود که رضای خدا و پیامبرش در آن نیست، همیشه در پی آن باشید که حق را دریابید و او را به هر صورتی که می توانید یاری کنید. فرمان امام کبیر (قدس سره) را همه گاه اطاعت کنید که سخن او همان سخن پیامبر اسلام (ص) و خداوند است. دل به دنیا و زینتهای دنیایی نفروشید و خود را به حیات چند روزه مغرور نکنید. بکوشید تا راهی را که پدرتان در آن قدم نهاد که همان راه حسین (ع) است، طی کنید و خود را مهیا سازید تا سلاح  بر خاک افتاده پدر را بر دوش بکشید که سعادت و رستگاری در این است و بس بردبار و صبور باشید و هرگاه خواستید اشک بریزید بر مصیبت حسین (ع) اشک بریزید و هیچگاه با حرکات خود دل دشمن و از خدا بیخبران را شاد نکنید که خدای نا کرده در این صورت موجب خشم و غضب الهی نگردید. من برای همه شما و همه خانواده های شهید داده و غیره صبر و اجر بسیار مسئلت می دارم. از کلیه اقوام و همه برادران و خواهران عزیز حلالیت می طلبم. از همه شما بخشش و دعای خیر طلب میکنم. سلامت و پیروز بوده باشید. امت حزب الله همیشه مطیع حضرت امام خمینی (قدس سره) بوده باشید و در اطاعت از او و اوامر آن حضرت کوتاهی نکنید. به یاری رزمندگان سلحشور اسلام بشتابید و آنها را در میدان مبارزه تنها نگذارید. قدر امام جمعه محترم جناب حجه الاسلام مقدسی را بدانید و همیشه در صدد باشید تا از وجود با برکت آن انسان مقدس  بهره مند گردید. به جماعت ایشان را همراهی کنید که او برای ما غنیمتی است. در ضمن اگر شهادت نصیبم شد در کنار شهدای ورین به خاک بسپارید.
job-interview.png

مصاحبه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایدبار
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.