شهید علی اکبر خراسانی فرزند سبزعلی در تاریخ بیستم شهریورماه سال 1346 در خانواده ای مذهبی و با ایمان به دنیا آمد. خانواده ی او، خانواده ای گرم، صمیمی و زحمتکش بودند. پدر و مادرش همیشه سعی داشتند فرزندان را آن گونه که اسلام می گوید: تربیت کنند. و سفارش پدر به بچه ها انجام واجبات و ترک محرمات بود و همیشه خواندن نماز اول وقت را به آنها گوش زد می کرد. فرزندان هم پدر و مادرشان را خیلی دوست داشتند. پدر خانواده به همراه پسرانش مشغول کشاورزی بود تا از این راه بتواند روزی خانواده را کسب کند. مادر هم در خانه مشغول تربیت فرزندان بود. ایشان از همان کودکی رابطه گرم و صمیمی با خواهرانش داشت و خواهر شهید هم نقل می کند: ما با هم همبازی بودیم و بعضی اوقات که کاری نداشتیم برای تفریح به ماهیگیری می رفتیم و گاهی هم که دلمان می گرفت به امامزاده می رفتیم تا حال و هوایمان عوض شود. او علاقه زیادی به آن امامزاده داشت و هر وقت به آن جا می رفتیم، مشغول دعا و نماز می شد و حال عجیبی داشت. ایشان در سال 1353 به مدرسه رفت و به علت مشکلات مالی و سختگیری مدارس آن موقع، تا پایان مقطع ابتدایی را بیشتر تحصیل نکرد و پس از ترک تحصیل برای کمک به پدرش، کشاورزی می کرد. پدرش خیلی از او راضی بود و می گفت: علی اکبر بچه سر به زیر و آرامی است و برای کمک به من خیلی تلاش می کند. زمانی که مقطع ابتدایی را خواند انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و از همان سال پیروزی مشغول فعالیت های انقلابی شد. سن و سال زیادی نداشت ولی شور و شوق انقلابی، در سرش بود و از همان نوجوانی در صف اول انقلابیون بود. پدرش می گوید: علاقه زیادی به مسجد داشت و همیشه اوقات خالی اش را با دوستانش در مسجد می گذراند. روحیه ی مبارز طلب و ظلم ستیزی داشت.با شروع جنگ تحمیلی و آغاز حملات به مرزهای ایران خونش به جوش آمد و نمیتوانست این همه تجاوز را تحمل کند. برای رفتن به جبهه تلاش کرد ولی، سنش پائین بود و به او اجازه نمی دادند. وقتی به نوزده سالگی رسید برای رفتن به سربازی و خدمت در جبهه ها اقدام کرد. در سال 1365 از طریق سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد و به عنوان پاسدار وظیفه گردان ولیعصر(عج)مدت زیادی در جبهه خدمت کرد و در عملیات های مختلفی حضور داشت سرانجام در عملیات والفجر 16 در تاریخ پنجم فروردین ماه سال 1367 در منطقه حلبچه با اصابت ترکش به بدنش و آسیب های شیمیایی به درجه رفیع شهادت نائل گردید.