شهید علی اکبر فیروزی

zendeginameh-1.png

مشخصات

nam.png

نام و نام خانوادگی

علی اکبر فیروزی

father.png

نام پدر

علی اصغر

birthday.png

تاریخ تولد

05/07/1335

birth_loc.png

محل تولد

گلچشمه

tarikhe_shahadat.png

تاریخ شهادت

02/01/1361

age.png

سن

26

mahale_shahadat.png

محل شهادت

شوش

mazar.png

مزار

روستا گل چشمه بالا

name_amaliat.png

نام عملیات

فتح المبین

shoghl.png

شغل

کارمند آموزش و پرورش

ozviat.png

عضویت

بسیجی

شهید علی اکبر فیروزی در پنجم مهرماه سال 1335 در روستای گر چشمه از توابع شهرستان محلات به دنیا آمد. او در خانواده ای کشاورز پرورش یافت و از کودکی با کار و تلاش آشنا شد. تا کلاس پنجم را در روستا تمام کرد و کارنامه ششم ابتدایی را با امتحان نهایی در شهر محلات گرفت. پس از ترک تحصیل از سنین نوجوانی در معدن سنگ کار میکرد و از این طریق یاری رسان خانواده شد. دوران دو ساله خدمت سربازی اش را از سال 1354 تا 1356 در اصفهان سپری کرد و پس از پایان خدمت در خمینی شهر اصفهان به استخدام اداره آموزش و پرورش درآمد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای کمک به خانواده با تلاش فراوان توانست خود را به محلات منتقل کند. او در سال 1358 ازدواج کرد و در هنگام شهادت دو دختر داشت. هنگامی که جنگ تحمیلی در جریان بود، در زمستان سال 1361 با جمع زیادی از رزمندگان داوطلب محلاتی به جبهه اعزام و به عنوان بسیجی گروهان یا زهرا(س) از گردان جندالله تیپ 17 علی بن ابیطالب(ع) در عملیات فتح المبین شرکت کرد و همراه با 32 نفر از همرزمانش در دوم فروردین ماه سال 1361 در منطقه غرب شوش به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد.
biography.png

زندگینامه

will.png

وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم اى کسانى که ایمان آورده اید شما را چه شده است که چون به شما گفته میشود در راه خدا بسیج شوید کندى به خرج میدهید؟ آیا به جاى آخرت به زندگى دنیا دل خوش کرده اید متاع زندگى دنیا در برابر آخرت جز اندکى نیست. بعد از ستایش خداوند و درود بر رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) و بالاخص حضرت مهدی (عج) و نائد بر حقش امام خمینی (قدس سره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و ملت شهید پرور ایران و با سلام بر پدر و مادر و خواهران و برادرانم و همسرم و دو دخترم و تمام دوستان و آشنایان. اینجانب علی اکبر فیروزی فرزند علی اصغر بر اساس رسالت و مسئولیتی که حس نموده بودم در راه الله و برای پاسداری و حراست از انقلاب اسلامی که خون بهای ده ها هزار شهید و مجروح است، به جبهه جنگ علیه ضد خدایی پرداختم. من گام نهادن در این مسیر خدایی را یک فرضیه میدانم و در این راه اگر دشمن را شکست دهیم، پیروزیم و اگر به ظاهر هم شکست بخوریم و کشته شویم، پیروزیم. به هر حال مایه شکر روردگار و افتخار برای من و شماست که در این راه به درجه رفیع شهادت میرسم و به جایی میروم که ملکوتش می نامند آنجا که بهشتش می نامند زندگی ذلت بار را هیچوقت قبول نخواهم کرد و مرگ سرخ شهادت را به آن ترجیح میدهم. همانطور که قلبم آگاه است و به آرزوی خودم خواهم رسید. هیهات که 25 سال از عمرم گذشت و هنوز از نعمت هایی که پروردگار بزرگ به ما داده، سپاسگزاری نکرده ام و شرمنده ام و بیشتر از همه از نعمت بزرگ خداوند نا سپاسی کرده ام که امام و رهبر و مرجع تقلید ما روح خدا خمینی (قدس سره) بتشکن باشد، توفیق نیافتم همان طور که باید در گفتارش تفکر کنم و توفیق نیافتم که بهتر او را بشناسم و افسوس و صد افسوس که با او هم عصر بودم ولی از ولایتش بهره نجستم و به فرامینش نیندیشیدم. پدر و مادر درود خدا بر شما باد که چنین فرزندی در راه خدا دادید و شما پدر و مادر عزیزم کوه باشید و چون کوه استقامت کنید. لحظه ای از یاد و نام خدا غافل مباشید و در راه او بکوشید که هر چه بکوشیم کم است و همیشه ندای الله اکبر خمینی رهبر سر دهید و فریاد شهیدان راه خدا را به مردم برسانید که همانا فریاد ما پیروی کردن از خدا و قرآن و امام خمینی (قدس سره) است. پدر و مادر و خواهر و همسر عزیزم امکان دارد اتفاق افتد که جنازه من به دست شما نرسد. آنگاه به یاد شهدای کربلا بیافتد و ناراحتی به خود راه ندهید. در پایان از همگی میخواهم که پیرو ولایت فقیه باشید و همیشه روحانیت اصیل را سر مشق خود قرار دهید و با کفر و منافقین و آمریکا و شوروی و دیگر قدرت های شیطانی با تمام قوا بجنگید و انتقام خون شهدایی که خون خود را در راه اسلام دادند از آنها بگیرید. در نمازهایتان امام (قدس سره) را دعا کنید و همچنین از همه میخواهم که مرا حلال کنند و از دوستان و آشنایان همه کس میخواهم که مرا حلال کنند. طول عمر پر برکت برایتان آرزو میکنم. در ضمن به بچه هایم نگویید پدرتان رفته سفر بلکه به آنها حقیقت را بگویید که آنها هم بدانند که پدرشان در راه الله و جمهوری اسلامی ایران و برای دفاع از وطن اسلامی خویش شهید شده است. آنها فاطمه (ع) وار زندگی کنند و شما ای برادرانم ابوالفضل و حسن سفارش میکنم که بعد از شهادتم، راه خدا را و راه من را که همان جهاد در راه خداست و ولایت فقیه را ادامه دهید. در پایان اگر وصیتنامه در محلات قرائت شد حتماً در گل چشمه هم قرائت شود تا بلکه مردم گل چشمه و خصوصاً جوان ها به آینده خود کمی فکر کنند و به خود آیند و بدانند که کورکورانه جانم را فدا نکرده ام و جهاد در راه خدا بر همه چیز برتری دارد و از همه چیز و از همه کس و … در ضمن این وصیتنامه را یا بنویسید و یا اینکه چاپ کنید و در ویترین بالای قبرم بگذارید در ایان الان که این را مینویسم زیر رگبار تو خانه دشمن هستم و امام(قدس سره) را دعا میکنم یعنی ساعت 9 صبح روز اول سال نو هست که سال نو بر امام (قدس سره)امت و شماها مبارر باشد. والسلام.
job-interview.png

مصاحبه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایدبار
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.